اعتبار شهادت در ميان ملل مختلف و در اسلام
دوم اينكه: شهادت كه عبارتست از تشريح زبانى، تحمل و ضبطش از خطر دستخوش عوارض شدن، دورتر از ساير وسايل است، و نسبت به نوشتن و امثال آن از دستبرد حوادث مصونتر است، و لذا مىبينيم هيچ يك از امتها با همه اختلافى كه در سنن اجتماعى و سليقههاى قومى و ملى و با آن تفاوت فاحشى كه در ترقى و عقب ماندگى و تمدن و توحش دارند، با اينهمه در مجتمعات خود نسبت به شهادت، خود را بىنياز ندانسته و از قبول آن شانه خالى نكرده و تا اندازهاى به اعتبار آن اعتراف دارند، روى اين حساب شهادت كسى معتبر است كه يكى از افراد مجتمع و جزئى از اجتماع بشمار آيد و لذا اعتبارى به شهادت اطفال غير مميز و ديوانگانى كه نمىفهمند چه مىگويند، نيست، و نيز از همين جهت بعضى از ملل وحشى كه زنان را جزو اجتماع بشرى نمىشمارند شهادتشان را هم معتبر نمىدانند، چنان كه سنن اجتماعى غالب امتهاى قديمى مانند روم و يونان و غير آنها به همين منوال جريان داشته است، و اسلام هم كه دين فطرت است شهادت را معتبر دانسته و در بين ساير وسايل تنها آن را معتبر داشته و ساير وسايل را از درجه اعتبار ساقط دانسته، مگر در صورتى كه افاده علم كند و در باره اعتبار شهادت فرموده:" وَ أَقِيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ" «1» و نيز فرموده:" وَ لا تَكْتُمُوا الشَّهادَةَ وَ مَنْ يَكْتُمْها فَإِنَّهُ آثِمٌ قَلْبُهُ" «2» و نيز فرموده:" وَ الَّذِينَ هُمْ بِشَهاداتِهِمْ قائِمُونَ" «3».و در باره عدد شهود جز در مساله زنا در جميع موارد دو نفر را كافى دانسته كه هر كدام ديگرى را تاييد كند و فرموده:" وَ اسْتَشْهِدُوا شَهِيدَيْنِ مِنْ رِجالِكُمْ فَإِنْ لَمْ يَكُونا رَجُلَيْنِ فَرَجُلٌ وَ امْرَأَتانِ مِمَّنْ تَرْضَوْنَ مِنَ الشُّهَداءِ أَنْ تَضِلَّ إِحْداهُما فَتُذَكِّرَ إِحْداهُمَا الْأُخْرى وَ لا يَأْبَ الشُّهَداءُ إِذا ما دُعُوا وَ لا تَسْئَمُوا أَنْ تَكْتُبُوهُ صَغِيراً أَوْ كَبِيراً إِلى أَجَلِهِ ذلِكُمْ أَقْسَطُ عِنْدَ اللَّهِ وَ أَقْوَمُ لِلشَّهادَةِ وَ أَدْنى أَلَّا تَرْتابُوا" «4» چون ذيل آيه افاده مىكند كه آنچه در صدر آيه در(1) و شهادت را براى خدا اقامه كنيد. سوره طلاق آيه 2.(2) و كتمان مكنيد شهادت را و كسى كه آن را كتمان كند محققا دلش گنه كار است. سوره بقره آيه 283.(3) مؤمنين كسانى هستند كه شهادتهاى خود را اقامه مىكنند. سوره معارج آيه 33.(4) از دو نفر از مردان خود بخواهيد تا معامله شما و سند آن را گواهى كنند، پس اگر دو نفر مرد فراهم نشد يك مرد و دو زن از كسانى كه رفتارشان مورد پسند شما باشد (عادل باشند) تا اگر يكى از آنان دچار گمراهى (فراموشى) شد ديگرى يادآوريش كند، گواهان هم نبايد تقاضا و استشهاد شما را رد نموده و از تحمل شهادت استنكاف ورزند، و از نوشتن و قباله كردن معاملات خود و تعيين مدت آن چه معامله كوچك باشد و چه بزرگ دريغ مكنيد، زيرا اين دستورى كه به شما داده شد به عدالت نزديكتر و براى ضبط وقايع و شهادات محكمتر است، و بدين وسيله است كه از شك و ترديد و اختلاف بهتر جلوگيرى مىشود. سوره بقره آيه 282.