آن امر مهم و خطيرى كه پيامبر (ص) مامور به ابلاغ آن شده است" ولايت" و جانشينى امير المؤمنين (ع) است
از اينجا و از همه آنچه تا كنون گفته شد بخوبى استفاده مىشود كه در آيه شريفه رسول اللَّه (ص) مامور به تبليغ حكمى شده كه تبليغ و اجراى آن مردم را به اين شبهه دچار مىكند كه نكند رسول اللَّه (ص) اين حرف را بنفع خود مىزند، چون جاى چنين توهمى بوده كه رسول اللَّه (ص) از اظهار آن انديشناك بوده، از همين جهت بوده كه خداوند امر اكيد فرمود كه بدون هيچ ترسى آن را تبليغ كند، و او را وعده داد كه اگر مخالفين در صدد مخالفت بر آيند آنها را هدايت نكند، و اين مطلب رواياتى را كه هم از طرق عامه و هم از طرق اماميه وارد شده است تاييد مىكند، چون مضمون آن روايات اينست كه آيه شريفه در باره ولايت على (ع) نازل شده، و خداوند رسول اللَّه (ص) را مامور به تبليغ آن نموده، و آن جناب از اين عمل بيمناك بوده كه مبادا مردم خيال كنند وى از پيش خود پسر عم خود را جانشين خود قرار داده است، و به همين ملاحظه انجام آن امر را به انتظار موقع مناسب تاخير انداخت تا اينكه اين آيه نازل شد، ناچار در غدير خم آن را عملى كرد و در آنجا فرمود:" من كنت مولاه فهذا على مولاه" يعنى هر كه من مولاى اويم، اين- على بن ابى طالب- نيز مولاى اوست. «1»اما" ولايت": بايد دانست همانطورى كه در زمان رسول اللَّه امور امت و رتق و فتق آن بدست آن جناب اداره مىشده بطور مسلم و بدون هيچ ابهامى پس از در گذشت وى نيز شخصى لازم است كه اين امر مهم را عهدهدار باشد، و قطعا هيچ عاقلى بخود اجازه نمىدهد كه توهم كند دينى چنين وسيع و عالمگير، دينى كه از طرف خداى جهان، جهانى و ابدى اعلام و معرفى شده است، دينى كه وسعت معارفش جميع مسائل اعتقادى و همه اصول اخلاقى و(1) مجمع البيان ج 3 ص 223.