سرزنش علماء اهل كتاب به جهت گنهكارى اهل كتاب و سكوت آنان در مقابل آن معاصى‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 6

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 6

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

كسى بگويد: اينان تغيير حالت نداده‏اند خيال نكنيد كه وقتى نزد شما مى‏آيند و از نزد شما بيرون مى‏روند كافر آمده و با دلى سرشار از ايمان مى‏روند، نه كافر آمده و كافر مى‏روند.

ضمير" هم" در جمله" وَ هُمْ قَدْ خَرَجُوا بِهِ" براى تاكيد و مشخص كردن آنها در نفاق و تثبيت كفرشان ذكر شده است و گرنه حاجتى به ذكر آن نبود. عده‏اى هم گفته‏اند معناى آيه اينست كه اين منافقين همواره و در احوالات مختلف كفر متحولند و هر ساعتى در يك حالتى از حالات كفرند. «1»

" وَ تَرى‏ كَثِيراً مِنْهُمْ يُسارِعُونَ فِي الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ ..."

ظاهرا مقصود از" اثم- گناه" در اينجا چنانچه از آيه بعدى كه مى‏فرمايد:" عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ" استفاده مى‏شود، همان خوض و خرده‏گيرى در آياتى است كه بر مؤمنين نازل شده، و مراد، گفتن مطالبى است كه در معارف دين موجب كفر و فسق مى‏شود.

بنا بر اين مى‏توان گفت گناهان سه‏گانه‏اى كه در آيه اسم برده شده است گناهانى است كه نسبت به ساير گناهان زبانى و عمليشان كلى‏تر است و در حقيقت مشتى است از خروار و نمونه‏ايست از بسيارى كه در ايشان است. چون آنان هم مرتكب به گناهان زبانى و هم به گناهان عملى‏اند و مقصود از گناهان عمليشان يا همان تعدى نسبت به مؤمنين است و يا گناهانى است كه بين خود و خداى خود دارند، مانند خوردن اموال مردم به باطل و سحت، مثل رشوه و ربا و نظائر آنها.

آيه شريفه مورد بحث پس از آنكه نمونه‏اى از رذايل و گناهان آنان را مى‏شمارد آن گاه به مذمت آن رذائل پرداخته و مى‏فرمايد:" لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ" سپس بدنبال آن، علماى آنان يعنى ربانيين و احبار را توبيخ مى‏كند، و به اين جرمشان مؤاخذه مى‏نمايد كه آنان حضور داشتند و آلودگيها و گناهان ملت خود را مى‏ديدند، و مى‏توانستند ايشان را راهنمايى نموده و از منكر نهى‏شان نمايند، و ليكن نكردند و آنان را از اين گونه گناهان موبقه و بس بزرگ جلوگيرى ننمودند، با اينكه عالم به احكام دين خود بودند و مى‏دانستند كه اين گونه كارها گناه و نافرمانى خداست. و در اين باره مى‏فرمايد:

سرزنش علماء اهل كتاب به جهت گنهكارى اهل كتاب و سكوت آنان در مقابل آن معاصى‏

" لَوْ لا يَنْهاهُمُ الرَّبَّانِيُّونَ وَ الْأَحْبارُ عَنْ قَوْلِهِمُ الْإِثْمَ وَ أَكْلِهِمُ السُّحْتَ لَبِئْسَ ما كانُوا يَصْنَعُونَ" و چه بسا از اينكه در اين آيه مانند آيه قبلى" عدوان" را همراه" اثم" ذكر نكرده بتوان‏

(1) مجمع البيان ج 3 ص 217.

/ 539