«1» بنا بر اين، معناى آيه مورد بحث، چنين مىشود كه:" اين طور معارف الهى را شرح داده و بعضى را از بعضى جدا و متمايز نموده، ابهامى كه عارض بر آن شده بود، از بين برديم براى غرضهاى مهمى كه از آن جمله اين است كه راه مجرمين روشن و رسواييشان بر ملا گردد، و در نتيجه، مؤمنين از آن راه، دورى نمايند". بنا بر اين مراد از" روش مجرمين" آن طريقهاى است كه در مقابل آيات ناطق به توحيد و معارف حقهاى كه متعلق به توحيد است به كار مىبرند، و آن طريقه، همانا انكار و عناد و اعراض از آيات و كفران نعمت است.
بعضى گفتهاند: مراد از سبيل مجرمين، روشى است كه خداى تعالى در باره مجرمين به كار مىبرد و آنان را در دنيا لعنت و در آخرت به عذاب و سختگيرى در حساب و عقاب دردناك مبتلا مىسازد، و ليكن معناى اولى با سياقى كه آيات دارد موافقتر است.
در كتاب كافى به سندى مرفوع از حضرت رضا (ع) نقل كرده كه فرمود:
خداى عز و جل پيغمبر ما را قبض روح نكرد مگر بعد از آنكه دين را برايش تكميل نمود، و قرآن را كه در آن بيان هر چيزى است، نازل فرمود، و در آن حلال و حرام و حدود و احكام و جميع ما يحتاج بشر را بطور كامل شرح داد، و خودش در اين كتاب فرمود:" ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ- ما در اين كتاب هيچ چيزى را فروگذار نكرديم". «2»
قمى در تفسير خود مىگويد: حديث كرد مرا احمد بن محمد و گفت حديث كرد مرا جعفر بن محمد و گفت حديث كرد براى ما كثير بن عياش از ابى الجارود و او از حضرت ابى جعفر (ع) كه در تفسير آيه" وَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا صُمٌّ وَ بُكْمٌ" مىفرمود" صم" كر هستند از هدايت،" بكم" و لالند از اينكه به خير لب بگشايند،" فى الظلمات" و در ظلمتهاى كفر قرار دارند،" مَنْ يَشَأِ اللَّهُ يُضْلِلْهُ وَ مَنْ يَشَأْ يَجْعَلْهُ عَلى صِراطٍ مُسْتَقِيمٍ" هر كس را خدا بخواهد گمراه مىكند و هر كس را بخواهد بر طريق مستقيمش وا مىدارد. و فرمود:
(1) و آن چنان ملكوت آسمانها و زمين را به ابراهيم نشان داديم (تا چنين و چنان شده) و از دارندگان يقين گردد. سوره انعام آيه 75 (2) كافى ج 1 ص 198 ح 1