ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 151
نمايش فراداده

اين جمله رد بر قدريه از اين امت است، كه خداوند در روز قيامت با صابئين و نصارا و مجوس محشورشان مى‏كند. مى‏گويند:" رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ «1»- پروردگارا ما كه از مشركين نبوديم چطور با آنان محشور شديم؟" خداى تعالى مى‏فرمايد:" انْظُرْ كَيْفَ كَذَبُوا عَلى‏ أَنْفُسِهِمْ وَ ضَلَّ عَنْهُمْ ما كانُوا يَفْتَرُونَ «2»- ببين چطور بر خود دروغ بسته و به بطلان افتراءاتى كه مى‏زدند پى مى‏برند؟!".

آن گاه امام فرمود: رسول خدا فرموده است: بدانيد و آگاه باشيد كه براى هر امتى مجوسى است و مجوس اين امت كسانى هستند كه مى‏گويند قدرى در كار نيست، و چنين معتقد مى‏شوند كه مشيت و قدرت خدا همه محول به آنان و براى آنان است. «3»

در تفسير برهان پس از آن كه اين حديث را نقل مى‏كند، مى‏گويد: در نسخه ديگرى از تفسير قمى ديدم كه در اين حديث داشت: رسول خدا (ص) فرمود: بدانيد كه براى هر امتى مجوسى هست و مجوس اين امت كسانى هستند كه مى‏گويند قدرى نيست، و مشيت و قدرت نه به نفع كسى و نه به ضرر كسى است.

و در نسخه ديگرى داشت: مجوس اين امت كسانى هستند كه مى‏گويند قدرى در كار نيست و معتقدند كه مشيت و قدرت نه محول به آنان است و نه به نفع آنان. «4»

مؤلف: مساله" قدر" از مسائلى است كه در صدر اول اسلام مورد بحث قرار مى‏گرفته، بعضى‏ها منكر آن شده و مى‏گفتند: اراده پروردگار هيچ گونه تعلقى به اعمال بندگان ندارد، و معتقد بودند كه اراده و قدرت آدمى در كارهايى كه مى‏كند مستقل است، و در حقيقت آدمى خالق مستقل افعال خويش است، اين دسته را" قدريه" يعنى متكلمين در بحث قدر مى‏ناميدند.

شيعه و سنى روايت كرده‏اند كه رسول خدا (ص) فرمود: قدريه مجوس اين امت است، و انطباق اين روايت بر دارندگان عقيده مزبور، خيلى واضح است، براى اينكه آنان براى اعمال آدمى خالقى را اثبات مى‏كردند كه همان خود آدمى است، و خداى تعالى را خالق غير اعمال مى‏دانستند، و اين همان عقيده‏اى است كه مجوسى‏ها دارند. زيرا كه آنان نيز

(1) سوره انعام، آيه 23.

(2) سوره انعام، آيه 24.

(3) تفسير قمى ج 1 ص 198

(4) تفسير برهان ج 1 ص 524