" أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَسالَتْ أَوْدِيَةٌ بِقَدَرِها فَاحْتَمَلَ السَّيْلُ زَبَداً رابِياً وَ مِمَّا يُوقِدُونَ عَلَيْهِ فِي النَّارِ ابْتِغاءَ حِلْيَةٍ أَوْ مَتاعٍ زَبَدٌ مِثْلُهُ كَذلِكَ يَضْرِبُ اللَّهُ الْحَقَّ وَ الْباطِلَ" «1» رسول خدا نيز فرموده است: ما گروه پيغمبران ماموريم كه با مردم به قدر عقلشان تكلم كنيم. و امثال اين آيات و روايات بسيار است.
و شايد همين عبارات، جبرى مذهبان را به انكار حسن و مصلحت وادار ساخته است، غافل از اينكه معناى اينگونه عبارات، نفى حسن و مصلحت از افعال خدا و اثبات قبح و مفسده آن و يا- العياذ باللَّه- ساقط كردن افعال خدا را از اعتبار عقلايى و آن را به منزله افعال كودكان قرار دادن نيست. هم چنان كه اگر كسى بگويد: عقل چشم ندارد، معنايش اثبات كورى براى عقل يا آن را به كلى از ادراك ساقط ساختن نيست، بلكه معنايش منزه دانستن آن است از نقص و احتياج به داشتن عضو.
دوم اينكه: گر چه افعال خداى تعالى و شرايع و احكامش معلل به جهات حسن و مزاياى مصالح است، و وظائف عبوديت را به داشتن آن جهات تعليل مىكند، همانطورى كه احكام و اعمال عقلايى همين طور است، و ليكن بين شرايع و احكام او و احكام عقلايى ما اين فرق هست كه جهات مزبور نسبت به ما حاكميت داشته و در اراده و اختيار ما مؤثر است و ما از جهت اينكه عقلا هستيم وقتى فعلى را داراى حسن و مصلحت بدون مزاحم مىيابيم وادار به انجام آن شده و وقتى حكمى را واجد اين اوصاف مىيابيم بدون ترديد قانونيت آن را امضا نموده و آن را در جامعه خود اجرا مىكنيم.
و اين جهات غير از معانيى كه ما آن را از سنت تكوين و وجود خارجى مستقل از ما و از ذهنمان اقتباس كردهايم چيز ديگرى نيست، و اگر اعمال حسنه را اختيار مىكنيم براى اين است كه در مسير خود دچار گمراهى و بى هدفى نشده و اعمالمان منطبق با سنت تكوين بوده
(1) خداوند آب (قرآن و دين) را از آسمان نازل مىكند، پس هر آبگيرى (هر قلبى) به قدر ظرفيت خود آب گرفته و سرازير مىشود، و سيل كفى (باطل) پر طمطراق به دوش مىكشد (ليكن آن كف (باطل) كه روى آب نافع (قرآن) را پوشانيده به تابشى از خورشيد خشك شده و از بين مىرود، و آب باقى مىماند) و (همچنين) بر روى طلا و نقره و هر فلز ديگرى كه به منظور ساختن زيور و ساير حوائج زندگى در آتش آب مىكنيد كفى قرار مىگيرد (كه باز آن كف از ميان رفته و آنچه براى مردم نافع است باقى مىماند) اينچنين خداوند حق و باطل را به هم مىزند و به هم مىآميزد. سوره رعد آيه 17