شايد از عذاب خداوندى ايمن گردند. آن گاه همين شخص، خطاب به رسول خدا (ص) نموده مىگويد: بدبختانه در بين همه مردم جهان و آيندگان، اولين قومى كه اين امر لازم را نقض كرد، همان قوم خودت بودند كه با مخالفت و اعتراض خود، راه را براى مخالفت سايرين هموار كردند، و به زودى خواهند فهميد كه چه كردند.
خوانندگان محترم خواهند پرسيد كه اين معنا را از كجاى آيه استفاده كرديد؟ در پاسخ مىگوييم: از آنجا كه مساله تكذيب اختصاص به قوم رسول خدا نداشت، بلكه يهودىها و ساير امم چه در حيات آن جناب و چه بعد از آن، مخالفت و تكذيب نمودند و البته مخالفتهاى همه در نزول عذابى كه از آن تحذير شده بودند، اثر هم داشت، با اين حال مىبينيم تنها از قوم آن جناب اسم مىبرد و اين خود به خوبى مىفهماند كه مىخواهد بفرمايد مخالفت قوم تو است كه راه را براى مخالفت سايرين باز مىكند.
علاوه بر قرينه مقاميهاى كه گفته شد، دقت و بحث در باره اوضاع جامعه اسلامى نيز اين معنا را تاييد مىكند، و انسان به اين حقيقت پى مىبرد كه آنچه بر سر امت اسلام آمد و آن انحطاطى كه در حيثيت و ضعفى كه در قوا و پراكندگى كه در آراء و عقايد اين امت پديد آمد، تنها و تنها بخاطر مشاجرات و كشمكشهايى بود كه در همان صدر اول و بعد از رحلت رسول خدا (ص) در گرفت، و اگر ريشه آن مشاجرات را هم سراغ بگيريم خواهيم ديد كه زائيده حوادث اول هجرت و حوادث اول هجرت هم زائيده حوادث قبل از هجرت بود. و خلاصه ريشه همه اين بدبختىها كه بر سر امت اسلام آمد، همان سرپيچيهايى است كه رسول خدا از قوم خود ديد.
و اين نافرمانان هر چند پيرامون لواى دعوت اسلامى انجمن شده و پس از ظهور و غلبه كلمه حق در سايه آن آرميدند ولى افسوس كه به شهادت بيشتر آيات قرآن، جامعه پاك دينى حتى يك روز هم خود را از لوث منافقين پاك و مبرا نديد.
مگر مىتوان اين مطلب را ناديده گرفت، و وجود منافقينى را كه عدهشان هم نسبت به جامعه آن روز عده قابل ملاحظهاى بوده است، بى اثر دانست؟ و مگر ممكن است بنيه چنين جامعهاى از آثار شوم چنين منافقينى سالم مانده و از شر آن جان به سلامت ببرد؟ هرگز! رسول خدا (ص) با آن عظمتى كه داشت نتوانست آنان را اصلاح كند و جامعه آن روز هم نتوانست آن عده را در خود هضم نموده به اجزاى صالحى تبديلشان نمايد تا چه رسد به جامعه بعد از رحلت آن جناب، و معلوم است كه با رحلت آن جناب اين آتش كه تا آن روز زير خاكستر نهفته بود بدون اينكه ديگر كسى از اشتعالش جلوگير باشد هر دم گسترش شعله و