ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 197
نمايش فراداده

شايد از عذاب خداوندى ايمن گردند. آن گاه همين شخص، خطاب به رسول خدا (ص) نموده مى‏گويد: بدبختانه در بين همه مردم جهان و آيندگان، اولين قومى كه اين امر لازم را نقض كرد، همان قوم خودت بودند كه با مخالفت و اعتراض خود، راه را براى مخالفت سايرين هموار كردند، و به زودى خواهند فهميد كه چه كردند.

خوانندگان محترم خواهند پرسيد كه اين معنا را از كجاى آيه استفاده كرديد؟ در پاسخ مى‏گوييم: از آنجا كه مساله تكذيب اختصاص به قوم رسول خدا نداشت، بلكه يهودى‏ها و ساير امم چه در حيات آن جناب و چه بعد از آن، مخالفت و تكذيب نمودند و البته مخالفتهاى همه در نزول عذابى كه از آن تحذير شده بودند، اثر هم داشت، با اين حال مى‏بينيم تنها از قوم آن جناب اسم مى‏برد و اين خود به خوبى مى‏فهماند كه مى‏خواهد بفرمايد مخالفت قوم تو است كه راه را براى مخالفت سايرين باز مى‏كند.

علاوه بر قرينه مقاميه‏اى كه گفته شد، دقت و بحث در باره اوضاع جامعه اسلامى نيز اين معنا را تاييد مى‏كند، و انسان به اين حقيقت پى مى‏برد كه آنچه بر سر امت اسلام آمد و آن انحطاطى كه در حيثيت و ضعفى كه در قوا و پراكندگى كه در آراء و عقايد اين امت پديد آمد، تنها و تنها بخاطر مشاجرات و كشمكشهايى بود كه در همان صدر اول و بعد از رحلت رسول خدا (ص) در گرفت، و اگر ريشه آن مشاجرات را هم سراغ بگيريم خواهيم ديد كه زائيده حوادث اول هجرت و حوادث اول هجرت هم زائيده حوادث قبل از هجرت بود. و خلاصه ريشه همه اين بدبختى‏ها كه بر سر امت اسلام آمد، همان سرپيچيهايى است كه رسول خدا از قوم خود ديد.

و اين نافرمانان هر چند پيرامون لواى دعوت اسلامى انجمن شده و پس از ظهور و غلبه كلمه حق در سايه آن آرميدند ولى افسوس كه به شهادت بيشتر آيات قرآن، جامعه پاك دينى حتى يك روز هم خود را از لوث منافقين پاك و مبرا نديد.

مگر مى‏توان اين مطلب را ناديده گرفت، و وجود منافقينى را كه عده‏شان هم نسبت به جامعه آن روز عده قابل ملاحظه‏اى بوده است، بى اثر دانست؟ و مگر ممكن است بنيه چنين جامعه‏اى از آثار شوم چنين منافقينى سالم مانده و از شر آن جان به سلامت ببرد؟ هرگز! رسول خدا (ص) با آن عظمتى كه داشت نتوانست آنان را اصلاح كند و جامعه آن روز هم نتوانست آن عده را در خود هضم نموده به اجزاى صالحى تبديلشان نمايد تا چه رسد به جامعه بعد از رحلت آن جناب، و معلوم است كه با رحلت آن جناب اين آتش كه تا آن روز زير خاكستر نهفته بود بدون اينكه ديگر كسى از اشتعالش جلوگير باشد هر دم گسترش شعله و