ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 482
نمايش فراداده

خداى تعالى امر را واگذار كرد به سليمان بن داوود و فرمود:" هذا عَطاؤُنا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسابٍ" و واگذار كرد به پيغمبر گراميش (ص). آرى، اى ابن اشيم! خدا امر را به ما واگذار كرده و هر كس كه خدا بخواهد هدايتش كند او را براى اسلام شرح صدر مى‏دهد و هر كس را بخواهد گمراه كند سينه‏اش را تنگ و حرج مى‏كند، هيچ مى‏دانى" حرج" چيست؟ عرض كردم نه. دست خود را محكم بست و به من فهماند حرج هر چيزى مصمتى (ميان پرى) است كه نه چيزى از آن بيرون شود و نه چيزى بتواند در آن داخل گردد «1».

مؤلف: مساله تفويض و واگذارى امر به سليمان و به رسول خدا (ص) و ائمه اهل بيت گر چه روايات زيادى در تفسيرش وارد شده و ليكن از خود اين حديث و اينكه آيه مورد بحث را با داستان سليمان تطبيق كرده مى‏توان فهميد كه معناى آن اين است كه علمى كه خداوند از معناى قرآن به ايشان داده منحصر در يك معنا و دو معنا نيست، بلكه براى هر آيه قرآن معانى زيادى در نزد ايشان است، و ايشان از آن معانى آن مقدارى را انتشار مى‏دهند كه خدا اذنشان داده باشد، و بعيد نيست كه مقصود امام از خواندن آيه راجع به سليمان اشاره به همين معنا باشد، گو اينكه روايت ظهور دارد در اينكه مقصود از تلاوت آيه بيان حال دلها و تعريض بر موسى بن اشيم و اضطراب و قلق خاطر او است.

در تفسير قمى در ذيل جمله" ... ضَيِّقاً حَرَجاً" روايت كرده كه فرمود: مثل آن دلهايى كه خداوند ضيق و حرجش قرار داده مثل درختى است كه در ميان درختهاى زيادى سبز شده باشد و شاخه‏هاى آن از هيچ طرف جايى براى رشد و باز شدن ندارند و ناچار اين درخت به طرف آسمان رشد نموده هر چه بيشتر بماند بيشتر در تنگنا قرار مى‏گيرد «2».

مؤلف: اين روايت نيز مناسب با معنايى است كه راغب براى لفظ" حرج" كرده.

و در تفسير عياشى از ابى بصير از امام صادق (ع) روايت شده كه در تفسير جمله" كَذلِكَ يَجْعَلُ اللَّهُ الرِّجْسَ عَلَى الَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ" فرموده مراد از اين رجس شك و ترديد است. «3»

مؤلف: اين نيز از باب تطبيق كلى بر مصداق است.

(1) اختصاص شيخ مفيد ص 330- 331

(2) تفسير قمى ج 1 ص 216

(3) تفسير عياشى ج 1 ص 377 ح 96