باشد، پس آيه نه تنها دلالت بر بى اثر بودن ايمان مورد بحث ندارد بلكه دلالت و يا اشعار بر نافع بودن آن دارد.
در جمله" لا يَنْفَعُ نَفْساً إِيمانُها لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ" بين موصوف (نفسا) و صفت آن (لَمْ تَكُنْ آمَنَتْ) فاعل فعل (ايمانها) فاصله شده است، و گويا براى اين بوده كه هم بين فعل و فاعلش زياد فاصله نيفتاده باشد، و هم دو كلمه" ايمانها" و" فى ايمانها" نزديك به هم قرار نگيرند.
" إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ ..."
گو اينكه روى سخن در آيه قبل با مشركين بود كه در دين حنيف پراكنده شده بودند، و گو اينكه مفهوم آن آيه يهود و نصارا را هم در بر مىگرفت، و لازمه آن اين است كه آيه مورد بحث هر سه فرقه را شامل شود، و ليكن مقتضاى اتصال اين آيه به آيات گذشته كه شرايع كلى و عمومى الهى را بيان مىكرد و آن شرايع را از حرمت شرك گرفته به حرمت تفرق از سبيل خدا ختم مىنمود اين است كه جمله" إِنَّ الَّذِينَ فَرَّقُوا دِينَهُمْ وَ كانُوا شِيَعاً" در مقام بيان حال رسول خدا (ص) و مقايسه آن جناب با چنين اشخاص بوده باشد، نه در مقام بيان حال اين اشخاص. پس كلمه" فرقوا" كه صيغه ماضى است براى حكايت حال مردمى كه در گذشته چنين و چنان بودند نيست، بلكه تنها براى اصل تحقق است چه در گذشته و چه در حال و چه در آينده.
و وجه اينكه فرمود:" تو از ايشان نيستى" معلوم است، زيرا ايشان مردمى بوده و هستند كه در دين خدا اختلاف راه انداخته و دسته دسته شدند و هر دستهاى پيرو پيشوايى شدند كه چوپانوار ايشان را جلو انداخته مىراند و رسول خدا (ص) چنين نيست، زيرا او به كلمه حق و دين توحيد دعوت مىكند، و مثال تمام عيار اسلام است كه با عمل خود نيز دعوت به اسلام مىكند، پس وى از ايشان نخواهد بود. و برگشت معناى جمله" لَسْتَ مِنْهُمْ فِي شَيْءٍ" به اين خواهد بود كه: ايشان بر دين تو نيستند، و در راهى كه تو مىپيمايى قرار ندارند.
از اين رو معناى آيه اين مىشود: آن كسانى كه در اثر اختلاف كلمه، دين خود را متفرق ساختند، و اختلافشان هم از روى علم بود- و ما اختلف الذين اوتوه الا بغيا بينهم- بر راه تو كه اساسش وحدت كلمه است قرار ندارند، و سرانجام كار ايشان با پروردگارشان است، و از ايشان چيزى به تو نمىچسبد، خداى تعالى روز قيامت ايشان را آگاه مىكند به آنچه كه مىكردند و حقيقت رفتارشان را كه خود گروگان آنند بر ايشان روشن مىسازد.
از آنچه گذشت معلوم شد هيچ وجهى نيست كه بگوييم آيه شريفه صرفا براى تبرئه