ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 7 -صفحه : 546/ 79
نمايش فراداده

كار رفته است. «1»

به هر حال آيه مورد بحث يكى ديگر از آثار سوء انكار بعث مشركين را بيان مى‏كند و آن اثر سوء عبارت است از اينكه به زودى به طور ناگهانى قيامتشان قيام نموده و ناله‏شان به حسرت بر دنيايى كه مفت از دستشان رفته بلند شده، گناهان را كه آن روز به صورت بارى سنگين مجسم مى‏شود به دوش خواهند كشيد. و اين خود پست‏ترين و دشوارترين احوال آدمى است و بد بارى است كه به دوش مى‏كشند، يا بد گناه، و يا بد وزر و وبالى است كه حمل مى‏كنند. و اين آيه، يعنى آيه" قَدْ خَسِرَ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِلِقاءِ اللَّهِ" به منزله نتيجه‏اى است كه از جمله" وَ قالُوا إِنْ هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا ..." گرفته مى‏شود و آن اين است كه مشركين با عوض كردنشان راحت آخرت و مسرت لقاء اللَّه را با انكار بعث و عذاب اليمى كه از لوازم آن است خود را خاسر و زيانكار كردند.

" وَ مَا الْحَياةُ الدُّنْيا إِلَّا لَعِبٌ وَ لَهْوٌ وَ لَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ ..."

اين آيه تتمه كلام قبلى است كه در آن بيان مى‏كند حال حيات دنيوى و اخروى و مقايسه بين آن دو را، و اينكه حيات دنيوى" لهو" و" لعب" است و بس، زيرا كه اين زندگى چيزى جز يك سلسله عقايد اعتبارى و غرضهاى موهوم نيست، و چون لعب هم عبارت است از سرگرمى به موهومات، بنا بر اين دنيا نيز يك نوع لعب خواهد بود. و از آنجايى كه آدمى را از مهمات حيات اخرويش كه حيات حقيقى و دائمى است بازمى‏دارد، و لهو هم چيزى است كه آدمى را از مهماتش بازمى‏دارد، پس دنيا هم نوعى لهو است. و اما اينكه چرا دار آخرت خير است آنهم تنها براى متقين؟ جهتش اين است كه دار آخرت حياتى است حقيقى و ثابت، و چنين حياتى جز براى متقين دست نمى‏دهد، از اين جهت فرمود:" خير است براى متقين".

بحث روايتى‏

در تفسير عياشى از هشام بن سالم از ابى عبد اللَّه (ع) نقل كرده كه فرمود:

خداى تعالى در روز قيامت اين قدر عفو مى‏كند كه احدى تصور آن را نمى‏كند، حتى مشركين هم به طمع افتاده و مى‏گويند:" وَ اللَّهِ رَبِّنا ما كُنَّا مُشْرِكِينَ". «2»

(1) مفردات راغب ص 521

(2) تفسير عياشى ج 1 ص 357 ح 15