اين بود جوابى كه صاحب المنار از اشكال مزبور داده. در اينجا به ياد داستانى افتادم كه نقل آن در حقيقت جواب سومى از اين اشكال است، و آن اينكه وقتى طبيب مخصوص هارون الرشيد كه مردى نصرانى و حاذق در طب بود به على بن الحسين بن واقد گفت كتاب آسمانى شما هيچ دستورى در باره بهداشت و حفظ الصحه ندارد، و حال آنكه سعادت بشر را دو علم تامين مىكند يكى علم اديان و ديگرى علم ابدان (طب).
على در جوابش گفت: خداوند علم ابدان را در كتاب خود در نصف يك آيه خلاصه كرده است و آن جمله" كُلُوا وَ اشْرَبُوا وَ لا تُسْرِفُوا" است. رسول گرامى اسلام (ص) نيز اين معنا را در جمله كوتاه" معده خانه هر دردى است و پرهيز سر آمد هر دوايى است، و بايد كه حق بدن را در آنچه عادتش دادهاى ادا كنى" خلاصه كرده. طبيب نامبرده فكرى كرد و گفت: آرى، كتاب شما و پيغمبرتان با اين دو جمله دستور ديگرى را براى جالينوس باقى نگذاشتند. «1»
" قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَياةِ الدُّنْيا خالِصَةً يَوْمَ الْقِيامَةِ" خطابى كه در صدر اين آيه است يا مخصوص به كفار است، و يا مانند خطاب آيه قبلى مؤمنين را هم شامل مىشود، و لازمه اينكه شامل كفار هم باشد اين است كه زينت و طيبات رزق موضوعى باشد مشترك بين كافر و مؤمن. و چون سياق جمله" قُلْ هِيَ لِلَّذِينَ آمَنُوا" سياق بيان مختصات مؤمنين است، و مىخواهد بفرمايد: همين نعمتهايى كه امروز مؤمن و كافر در آن شريكند در آخرت مختص به مؤمنين است، لذا جمله" فِي الْحَياةِ الدُّنْيا" متعلق است به جمله" آمنوا" و ظرف" يَوْمَ الْقِيامَةِ" متعلق خواهد بود به همان چيزى كه جمله" لِلَّذِينَ آمَنُوا" متعلق به آن است، حال يا كلمه" كائنة" است و يا شبيه به آن، و در صورتى كه كلمه" خالصة" را هم حال از ضمير مؤنث گرفته مقدم شدنش را بر" يَوْمَ الْقِيامَةِ" براى فاصله شدن بين آن و بين" فِي الْحَياةِ الدُّنْيا" بدانيم معناى آيه چنين خواهد شد:" بگو آن زينتها در روز قيامت تنها از آن مؤمنين است، و ديگران را از آن بهرهاى نيست، زندگى آخرت مانند زندگى دنيا نيست كه هر كس و ناكسى در نعمتهاى آن سهيم باشد پس هر كه در دنيا ايمان آورد همه نعمتهاى آن روز قيامت از آن وى خواهد بود".
با اين بيان، اشكالى كه در كلام بعضى از مفسرين است كه گفتهاند:" مراد از خلوص، نجات از هم و غم است و معناى آيه اين است كه زينتهاى دنيا براى مؤمنين خالى از
(1) مجمع البيان ج 4 ص 413