خلاف اين حكم كند براى اين است كه انسان به نظر سطحى از هر فعلى همان حركات و سكنات ظاهريش را مىبيند، و لذا مىگويد اين شرابخوارى از زيد مؤمن سر زده به چه ملاك در نامه عمرو كافر نوشته شود؟ و ليكن اگر دقيق شود و درك كند كه اين فعل داراى معنويتى است كه آن معنا يا از معانى حسنه است و از آثار سعادت و يا از معانى سيئه و از آثار شقاوت است، آن وقت تصديق خواهد كرد كه اين اثر اثر ذاتى است كه در وصف سعادت و شقاوت هم سنخ آن عمل است، و اگر در باره يك عمل زشتى كه از ذات انسان سعيدى سر زده دو جور حكم مىكنيم، براى اختلاط و امتزاجى است كه بين دو موضوع رخ داده عينا نظير حرارتى است كه ما آن را به آب نسبت داده و مىگوييم:" آب گرم است" و حال آنكه عامل اصلى آن آتش و يا تابش خورشيد است.
بنا بر اين، در نظر يك دانشمند آشنا به حقايق، جميع حسنات از هر كس سر بزند عمل كسانى است كه ذاتا نيكوكار و سعيدند، و جميع سيئات از هر كس صادر شود عمل كسانى است كه ذاتا بدكار و شقىاند، عدالت واقعى و همچنين سراى آخرت كه ظرف حق و حقيقت است نيز همين را اقتضا مىكند.
البته اين معنا با امثال آيه" فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ خَيْراً يَرَهُ وَ مَنْ يَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّةٍ شَرًّا يَرَهُ" «1» و آيه" أَلَّا تَزِرُ وازِرَةٌ وِزْرَ أُخْرى" «2» و آيه" لَها ما كَسَبَتْ وَ عَلَيْها مَا اكْتَسَبَتْ" «3» كه ثواب و عقاب هر عمل نيك و بدى را عايد فاعل آن عمل مىداند، منافاتى ندارد. زيرا مفاد اين قبيل آيات هم در محل خود صحيح و بجا است.
البته بر حسب نظر اجتماعى دنيوى، فاعل هر فعلى همان كسى است كه حركت و سكون فعل از او سر زده و پيامدهاى فعل و آثار آن هم اگر مدح و ثواب و يا ذم و عقاب است به او عايد مىشود، و ليكن اين را هم بايد دانست كه اين حكم در ظرف اجتماع دنيوى صحيح است، و اما در ظرف حقيقت و واقع، فاعل هر فعلى آن اصلى است كه متسانخ و متناسب آن فعل است، و آن اصل ممكن است غير آن كسى باشد كه حركات و سكنات فعل از او سر زده.
و اگر مىگوييم آثار حسنه و سيئه عمل به اصلش بر مىگردد معنايش اين نيست كه ثواب و
(1) پس هر كس بقدر ذرهاى عمل خير كند آن را مىبيند و هر كس بقدر ذرهاى عمل بد كند آن را مىبيند. سوره زلزال آيه 8 (2) كه هيچ باربردارى گناه ديگرى را بر نمىدارد. سوره نجم آيه 38 (3) سود كارهاى نيكش و زيانكاريهاى بدش به خود او عايد مىشود. سوره بقره آيه 282