چه بسا آباديهايى كه ما اهلش را هلاك كرديم و آنان را در دل شب و يا هنگام خواب نيمروز به عذابمان سپرديم (4).
آن دم كه با عذاب ما روبرو شدند ادعايشان جز اين نبود كه مىگفتند: ما ستمگر بودهايم (5).
ما در قيامت از هر قومى كه پيغمبر بسوى آنان فرستادهايم پرسش نموده، و از پيغمبران نيز پرسش مىكنيم (6).
و آنچه را كه كردهاند از روى علم برايشان نقل مىكنيم و ما هرگز غايب نبودهايم (7).
ميزان (سنجش اعمال) در آن روز حق است، آن روز است كه هر كس اعمال وزن شدهاش سنگين باشد رستگار است (8).
و كسانى كه اعمال وزن شدهشان سبك باشد همانهايند كه با ظلم بر آيات ما بر خود زيان رسانيدهاند (9).
اين سوره مشتمل است بر مجموع مطالبى كه سورههاى ابتدا شده به حروف مقطعه" الم" و" ص" مشتمل بر آن است.
خواننده عزيز اين معنا را در خاطر خود بسپارد، زيرا كه ما در اول سوره" حم عسق" به قدر امكان بحثى در باره حروف مقطعه قرآنى خواهيم گذراند- ان شاء اللَّه تعالى-.
برداشت كلام در اين سوره چنين است كه گويا عهدى را كه خداوند از آدميان گرفته كه او را بپرستند و چيزى را شريك او قرار ندهند مبناى كلام قرار داده، و آن گاه از سير تاريخى اين عهد كه بر حسب مسير انسانيت در امم و قرون گذشته نموده است بحث مىكند.
چون اكثر امم گذشته اين عهد را شكسته و آن را از ياد بردند، و در نتيجه وقتى پيغمبرى در بين آنان مبعوث مىشده و آيات و معجزاتى مىآورده كه آنان را به ياد عهد خود بيندازد تكذيب مىكردند و جز عده كمى به وسيله آن آيات متذكر نمىشدند.
آرى، عهد الهى كه در حقيقت اجمالى است از تفصيل دعوتهاى دينى الهى، در طبيعت انسانهاى مختلف از جهت اختلافى كه در استعداد قبول و رد آن دارند، و همچنين از جهت اختلاف اماكن و اوضاع و احوال و شرايطى كه به نفوس آنان احاطه دارد مختلف مىشود.
در بعضى از نفوس پاك كه بر اصل فطرت باقى ماندهاند هدايت به سوى ايمان به خدا و آيات او را نتيجه مىدهد، و در بعضى ديگر كه هميشه اكثريت را تشكيل مىدهند و مردمى