داشته و مامور به پيروى از دين ابراهيم (ع) بودهاند مىرسد اين سياق را تغيير داده و مىفرمايد:" وَ لُوطاً إِذْ قالَ لِقَوْمِهِ" «1»، و در ابتداى داستان شعيب باز به سياق قبلى برگشته و در داستان موسى (ع) سياق را تغيير داده و فرموده:" ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى"، براى اينكه موسى (ع) سومين پيغمبر اولى العزم و صاحب سومين كتاب آسمانى و سومين شريعت است، گو اينكه شريعتهاى خدايى همه يكى هستند، و تناقض و تنافى در بين آنها نيست، الا اينكه از نظر اجمال و تفصيل و كمى و زيادى فروع مختلفند، چون سير بشر از نقص بسوى كمال تدريجى و استعداد قبول معارف الهى در هر عصرى با عصر ديگر مختلف است، وقتى اين سير به پايان رسيد و بشر از نظر معرفت و علم به عالىترين موقف خود رسيد آن وقت است كه رسالت نيز ختم شده و كتاب خاتم انبياء و شريعتش در ميان بشر براى هميشه مىماند، و ديگر بشر انتظار آمدن كتاب و شريعت ديگرى را ندارد، (و اگر امروز با اينكه خاتم پيغمبران صلوات اللَّه عليه مبعوث شده و آخرين كتاب آسمانى را آورده و در عين حال بشر به مرحلهاى كه مىبايست از كمال برسد، نرسيده براى اين است كه دين اسلام آن طور كه بايد در مجتمعات بشرى گسترش نيافته) و گر نه بشر مىتواند با بسط دائره دين و بررسى حقايق معارف آن رو به كمال گذاشته و به تدريج مراحل علم و عمل را يكى پس از ديگرى طى كند.
هم چنان كه خود قرآن كريم اين معنا را به بيانات مختلف و هر چه رساتر توصيه فرموده و در آيه" إِنَّ الْأَرْضَ لِلَّهِ يُورِثُها مَنْ يَشاءُ مِنْ عِبادِهِ وَ الْعاقِبَةُ لِلْمُتَّقِينَ" «2» فرا رسيدن روزى را كه بشر به حد كمال خود رسيده باشد وعده و نويد مىدهد.
" ثُمَّ بَعَثْنا مِنْ بَعْدِهِمْ مُوسى بِآياتِنا" اين جمله اجمال داستان موسى (ع) است، و از جمله" وَ قالَ مُوسى يا فِرْعَوْنُ" شروع به تفصيل آن مىكند. در اينجا ناگفته نگذاريم كه گر چه، اين گونه داستانهاى قرآنى را داستان موسى و نوح و داستان هود و يا صالح مىناميم ولى در حقيقت اين داستانها داستان اقوام و مللى است كه اين بزرگواران در ميانشان مبعوث شدهاند، چون در اين داستانها جريان حال آن اقوام و رفتارى كه با پيغمبران خود كردهاند و سرانجام انكارشان و اينكه عذاب الهى همهشان را از بين برده و منقرضشان نمود ايراد شده، و لذا مىبينيم تمامى اين داستانها به آياتى ختم شده كه كيفيت نزول عذاب و هلاكت آنان را
(1) سوره نمل آيه 54 (2) زمين متعلق به خدا است و آن را به هر كس از بندگان خويش بخواهد وا مىگذارد و سرانجام نيك از پرهيزگاران است. سوره اعراف آيه 127