براستى ساحران در برابر فرعون كه مردى ديكتاتور و جبارى متكبر بود شجاعت عجيبى از خود نشان دادند، براى اينكه قدرت و سلطنت مردى را كه كوس" أَنَا رَبُّكُمُ الْأَعْلى" «1» مىكوبيد و مردم مصر او را مىپرستيدند به هيچ گرفته و با كمال قدرت و اطمينان حجت خود را در برابرش ايراد نمودند، و اينچنين دلهاى مطمئن و عزمهاى راسخ و ايمانهاى ثابت و برهان قوى و بلاغت گفتار، كم نظير و مايه شگفت است، و اگر آيات اين سوره و سوره" طه" و" شعراء" كه محاوره و گفتگوى ساحران را با فرعون حكايت مىكند دقيقا مورد مطالعه قرار دهيد خواهيد ديد كه چه معلومات پايدار و چه حالات روحى و اخلاق كريمى را متضمن است، و اگر محذور خروج از رسم تفسير نبود پارهاى از اين حقايق را كه از خلال آيات اين داستان استفاده مىشود در اينجا مورد بحث قرار مىداديم، اينك ايراد آن مباحث را موكول به محل مناسب نموده و مىگذريم.
بحث روايتى [(روايات عجيبه در مورد داستان موسى و فرعون و بيان ضعف آنها)]
آنچه كه در قرآن كريم از جزئيات قصه حضرت موسى و فرعون از قبيل رسالت، معجزه عصا، يد بيضا، مشاركت هارون با موسى، داستان معارضه سحره با موسى و ايمان آوردن آنان آمده همان است كه اجمالا در آيات مورد بحث ذكر كرده، ولى روايات اضافه بر اين، تفاصيلى را متعرض است كه قرآن شريف متعرض آن نشده، چنانچه در برخى از روايات «2» عامه و خاصه وارد شده كه عصاى موسى از درخت آس بهشتى بود، و آن همان عصائى بوده كه از آدم به شعيب و از شعيب به موسى رسيده، و در روايات ديگرى دارد كه اين چوبدستى عصاى حضرت آدم بوده و در موقعى كه موسى متوجه مدين بود فرشتهاى آن را به موسى داد، و از خصوصيات آن اين بود كه در شب مىدرخشيد، و موسى شبها از آن بجاى چراغ استفاده مىكرد، و روزها هر جا محتاج به غذا مىشد آن را به زمين مىكوبيد از زمين روزيش بيرون مىآمد. و در بعضى ديگر دارد: «3» هر وقت موسى آن را استنطاق مىكرد به زبان مىآمد، و وقتى اژدها مىشد بين دو طرف فك آن دوازده ذراع فاصله بود، و به روايتى «4» چهل ذراع، و به روايت «5» ديگر هشتاد ذراع
(1) سوره نازعات آيه 24 (2) تفسير عياشى ج 2 ص 24 ح 64- الدر المنثور ج 3 ص 105 و ج 4 ص 294- منهج الصادقين ج 4 ص 79- مجمع البيان ج 4 ص 458 (3 و 4 و 5) الدر المنثور ج 3 ص 105- 106 و تفسير قرطبى ج 7 ص 258