كند، و خداوند بهترين مايه اميد است.
و قهرا وقتى مساله رؤيت خدا به آن معنا كه گفته شد در چند جاى قرآن براى روز قيامت اثبات شد نفى ابدى آن در جمله" لن ترانى" راجع به دنيا خواهد بود، و معنايش اين مىشود: مادامى كه انسان در قيد حيات دنيوى و به حكم اجبار سرگرم اداره جسم و تن خويش و بر آوردن حوائج ضرورى آن است هرگز به چنين تشريفى مشرف نمىشود، تا آنكه بطور كلى و به تمام معناى كلمه از بدنش و از توابع بدنش منقطع گردد (يعنى بميرد) و تو اى موسى هرگز توانايى ديدن من و علم ضرورى مرا در دنيا ندارى، مگر اينكه بميرى و به ملاقات من آيى، آن وقت است كه آن علم ضرورى را كه درخواست مىكنى نسبت به من خواهى يافت.
و كسى خيال نكند كه ثبوت رؤيت در آخرت منافات با تعبير" لن ترانى" دارد به توهم اينكه كلمه" لن" نفى ابدى را مىرساند، زيرا براى نفى، امكان رؤيت در سراسر زندگى دنيايى موسى و غير موسى تعبير به" لن ترانى" كافى است، هم چنان كه كلمه مذكور در آيه" إِنَّكَ لَنْ تَخْرِقَ الْأَرْضَ وَ لَنْ تَبْلُغَ الْجِبالَ طُولًا" «1» و آيه" إِنَّكَ لَنْ تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْراً" «2» نيز در معناى نفى ابد در دنيا استعمال شده.
و به فرضى كه اين جمله ظاهر در نفى ابد در دنيا و آخرت باشد تازه بيش از يك ظهور نيست، كه قابل تقييد است، هم چنان كه در آيه" وَ لَنْ تَرْضى عَنْكَ الْيَهُودُ وَ لَا النَّصارى حَتَّى تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ" «3» با جمله" حَتَّى ..." تقييد شده است، با اين حال چه مانعى دارد امثال آيه" وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ ناضِرَةٌ إِلى رَبِّها ناظِرَةٌ" نيز مقيد آيه مورد بحث و مفسر معناى نفى ابدى آن بوده باشد؟.
مؤيد اينكه گفتيم برگشت نفى رؤيت به نفى طاقت و قدرت بر آن است جمله" وَ لكِنِ انْظُرْ ..." است كه در آن نشان دادن خود را به موسى تشبيه كرده به نشان دادن خودش را به كوه، و فرموده: ظهور و تجلى من براى كوه عينا مانند ظهورى است كه من براى تو كنم، اگر كوه با آن عظمت و محكميش توانست به حال خود باقى بماند تو نيز مىتوانى تجلى پروردگارت را تحمل كنى.
(1) هرگز زمين را نخواهى شكافت و هرگز به بلندى كوهها نخواهى رسيد. سوره اسرى آيه 37 (2) گفت: تو به همراهى من هرگز شكيبايى نتوانى كرد. سوره كهف آيه 67 (3) يهود و نصارا از تو راضى نشوند مگر پيرو آيين آنها شوى، بگو هدايت هدايت خداست، اگر با وجود اين دانش كه سوى تو آمده هوسهايشان را پيروى كنى در قبال خدا دوست و ياورى نخواهى داشت. سوره بقره آيه 120