علم ضرورى مخصوص به خداى تعالى، حقيقتى است كه قرآن پرده از آن برداشته است
اين است آن علم ضرورى مخصوصى كه خداى تعالى آن را در باره خود اثبات نموده و از آن به رؤيت و لقاء تعبير فرموده است، حال اين تعبير به نحو حقيقت است يا مجاز، بحث از آن خيلى داراى اهميت و مورد احتياج ما نيست، هر چه هست باشد، ما اينقدر مىدانيم كه به شهادت قرائنى كه ذكر كرديم مقصود از رؤيت، آن علم ضرورى مخصوص است، حال اگر اين تعبير به نحو حقيقت باشد قهرا قرائن مذكور قرائن معينه مىشود، و اگر به نحو مجاز باشد قرينههاى صارفه خواهد بود.آن نكتهاى كه قابل توجه است اين است كه قرآن كريم اولين كتابى است كه از روى اين حقيقت پرده برداشته، و به بىسابقهترين بيانى اين راز را آشكار ساخته است، چون در كتابهاى آسمانى قبل از قرآن اثرى از اين راز ديده نمىشود و اصلا در پى اثبات اين قسم علم به خدا بر نيامدهاند، كتب فلاسفهاى هم كه در پيرامون اينگونه مسائل صحبت مىكنند از اين نكته و اين حقيقت خالى است، چرا كه در نزد فلاسفه علم حضورى منحصر است به علم هر چيزى به خودش، آرى اين منتى است كه اسلام و كتاب آسمانيش در تنقيح معارف الهى بر بشر دارد.در اينجا به تفسير آيه مورد بحث برگشته و مىگوييم: بنا بر آنچه كه گذشت موسى (ع) در جمله" رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ" از پروردگار متعال درخواست كرده كه او را علم ضرورى به مقام پروردگارش ارزانى بدارد، چون خداى تعالى قبلا به وى علم نظرى (پى بردن از آيات و موجودات او به خود او) را به وى ارزانى داشته بود، از اين هم بيشتر و بالاتر، او را براى رسالت و تكلم كه همان علم به خدا از طريق سمع است برگزيده بود، موسى (ع) مىخواست از طريق رؤيت كه همان كمال علم ضرورى است نيز علم به او پيدا(1) اى انسان تو در راه پروردگارت كوشش بسيار مىكنى و نتيجه آن را خواهى ديد. سوره انشقاق آيه 6.