فقط فرقه‏اى كه نهى از منكر كردند از عذاب نجات يافتند و مرتكبين صيد و ساكتين در برابر آنها عذاب شدند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

بيهقى در سنن خود از عكرمه از ابن عباس روايت كرده‏اند، الا اينكه در روايات ايشان دارد كه نامبردگان در آيه قبيله‏اى از يهود از اهل ايله بودند. و ظاهرش اين است كه از بنى اسرائيل بوده‏اند، و در روايت ابى جعفر تصريح شده به اينكه نامبردگان از قوم ثمود بوده‏اند، و بعيد نيست كه قومى از عرب ثمود بوده و بخاطر هم‏جوارى با اهل ايله داخل در دين يهود شده باشند، چون بطورى كه مى‏گويند ايله شهرى بوده ميان مصر و مدينه در ساحل درياى احمر.

و بسا گفته‏اند: آن قريه‏اى كه آيه شريفه به آن اشاره كرده شهر" مدين" است. و بعضى ديگر گفته‏اند:" طبريه" و عده‏اى گفته‏اند: قريه‏اى بوده بنام" مقنا" ميان مدين و عينونا.

و در روايت ابن عباس كه در بالا به آن اشاره شد و روايات ديگرى كه باز از او نقل شده دارد كه وى گريه مى‏كرد و مى‏گفت: نهى كنندگان از بنى اسرائيل نجات يافتند، و مرتكبين هلاك شدند، نمى‏دانم خداوند با كسانى كه سكوت كرده بودند چه معامله‏اى كرد.

و در روايت عكرمه دارد كه من به ابن عباس گفتم: خدا مرا قربانت كند مگر نمى‏دانى كه ساكتين، از گنهكارى گناهكاران بدشان مى‏آمده، و در اين باره مخالف ايشان بوده‏اند، به شهادت اينكه به آن طايفه ديگر كه سكوت نمى‏كردند مى‏گفتند:" چرا موعظه مى‏كنيد مردمى را كه خداوند هلاكشان خواهد كرد، و همين كه گناه را كراهت داشته‏اند خود شاهد اين است كه ايشان هم اهل نجات بوده‏اند، ابن عباس اين را كه از من شنيد دستور داد دو دست لباس ضخيم برايم آوردند، و خواست بفهماند كه خيلى از گفتار من و اينكه از اعتقاد ايشان به اينكه مرتكبين اهل عذابند استفاده كرده‏ام كه پس خود ايشان اهل نجاتند خوشش آمده، آن گاه خودش لباس‏ها را به من خلعت داد و نظريه مرا اخذ كرد.

و ليكن عكرمه بسيار اشتباه كرده و نظريه‏اش غلط است، زيرا اين طايفه هر چند كراهت داشته‏اند و خود مرتكب صيد نمى‏شدند و ليكن گناهى كرده‏اند كه بزرگتر از گناه صيد ماهى بوده و آن ترك نهى از منكر است، با آنكه آن طايفه ديگر، ايشان را به بزرگى گناه ترك نهى از منكر آگاه كرده و گفته بودند:" مَعْذِرَةً إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ" و فهمانده بودند كه هنوز كار مرتكبين به جايى نرسيده كه ديگر موعظه در ايشان اثر نكند و تكليف نهى از منكر ساقط شود به شهادت اينكه وقتى خودشان از تاثير موعظه و اندرزشان مايوس شدند بلا درنگ از آنان فاصله گرفته و از شهر بيرون رفتند، و ساكنين- بنا بر آنچه كه در روايات است- هم چنان با ايشان آميزش داشته‏اند.

فقط فرقه‏اى كه نهى از منكر كردند از عذاب نجات يافتند و مرتكبين صيد و ساكتين در برابر آنها عذاب شدند

علاوه بر اين، خداى تعالى در ذيل آيه تنها موعظه كنندگان را اهل نجات دانسته و

/ 504