روش تفسيرى صحابه و تابعين، سكوت در مورد معارف قرآنى از قبيل مساله عرش و كرسى بوده است و فقط مولى على و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام متعرض اين حقائق شده‏اند - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

و ساير حقايق قرآنى و حتى در اصول معارف مثل مساله توحيد و ملحقات آن بحثى كرده باشند، بلكه اين طبقه از مسلمين تنها به ظواهر قرآن اكتفاء نموده، قدمى از آن فراتر نمى‏گذاشتند. تابعين و همچنين قدماى از مفسرين نيز همين روش را سلوك كرده‏اند، حتى نقل شده كه سفيان بن عيينه مى‏گفته: آياتى كه خداوند در آن خود را وصف فرموده، تفسيرش همان تلاوت و سكوت بر آن است. از امام مالك نيز نقل مى‏كنند كه مردى به وى گفت: اى ابا عبد اللَّه! بگو ببينم معناى استواى بر عرش چيست؟ و چطور خداوند بر عرش استواء دارد؟ راوى اين داستان مى‏گويد: من هيچ وقت مالك را نديدم كه مانند آن روز ناراحت شود، عرق بر پيشانيش نشست، و شاگردانش به فكر فرو رفتند، خلاصه مالك پس از آنكه خود را كنترل كرد گفت:" چطور" گفتن معقول نيست، و استواى خداوند بر عرش مجهول نيست، و ايمان به آن واجب و سؤال از آن بدعت است، و من از اين مى‏ترسم كه تو مردى گمراه باشى. سپس دستور داد او را از مجلسش بيرون كردند.

و گويا اينكه گفت" چطور گفتن معقول نيست" اقتباس از روايتى باشد كه در تفسير آيه" الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى‏" از ام سلمه زوجه پيغمبر نقل شده كه گفته است: سؤال كردن و به كار بردن كلمه" چطور" غير معقول است، و استواى بر عرش مجهول نيست، و اقرار به آن ايمان و انكار آن كفر است.

روش تفسيرى صحابه و تابعين، سكوت در مورد معارف قرآنى از قبيل مساله عرش و كرسى بوده است و فقط مولى على و ديگر ائمه معصومين عليهم السلام متعرض اين حقائق شده‏اند

اين چنين بوده است روش تفسيرى آنان، لذا مى‏بينيم كه از علماى آن روز اسلام يك كلمه در اين باره به ارث باقى نمانده، تنها كسى كه در اين باره سخن گفته امام على بن ابى طالب (ع) و همچنين ائمه معصومين (ع) از فرزندان او هستند، كه اينك ما پاره‏اى از كلمات آن بزرگواران را در باره آيه مورد بحث در اينجا نقل مى‏كنيم.

جواب امام على (عليه السلام) به سؤالات جاثليق در مورد عرش و ... و توضيح برخى فقرات آن‏

شيخ صدوق در كتاب توحيد به سند خود از سلمان فارسى نقل مى‏كند كه گفت:

امير المؤمنين على (ع) در ضمن جواب‏هايى كه به جاثليق داد يكى اين بود كه فرمود:

ملائكه عرش خداى را حمل مى‏كنند، و عرش خدا آن طور كه تو مى‏پندارى مانند تخت نيست، بلكه چيزى است محدود و مخلوق و مدبر به تدبير خدا، و خداوند مالك او است، نه اينكه روى آن بنشيند ... «1» و در كافى از برقى با رفع سند روايت كرده كه جاثليق از امام امير المؤمنين (ع) پرسيد: مرا خبر ده از اينكه آيا خداى عز و جل عرش را حمل مى‏كند يا عرش خدا


(1) توحيد صدوق ص 316 ط تهران.

/ 504