عضلات و عدسىهاى چشم و گرفتن و پس دادن نور، محال است كه به خداى تعالى تعلق گرفته و در نتيجه انسان خدا را ببيند، و در اين معنا هيچ فرقى بين دنيا و آخرت نيست، برهان عقلى و آيات و روايات هم بر اين معنا دلالت دارند. بله، در اين ميان علمى است ضرورى و مخصوص كه به خداى تعالى تعلق مىگيرد و آن را نيز رؤيت مىنامند، و مقصود آيات و رواياتى كه رؤيت خدا را اثبات مىكند به شهادت قرائن بسيار و صريحى كه در آنها است همين علم است كه جز در موطن آخرت براى كسى دست نمىدهد، و اين غير آن علم ضرورى است كه از راه استدلال حاصل مىشود. و ثانيا جمله" رَبِّ أَرِنِي أَنْظُرْ إِلَيْكَ ..."، بطور كلى از مساله رؤيت بصرى از حيث اثبات و نفى و سؤال و جواب اجنبى است، و اصلا متعرض آن نيست، و مدار كلام در آن رؤيت، به معناى ديگرى است كه اصطلاح روايات بر آن است، و آن رؤيت به قلب است.
بيان ضعف روايتى كه مىگويد موسى (ع) از زبان قومش تقاضاى رؤيت كرد
و اما روايت عيون الاخبار «1» كه متضمن سؤالات مامون است از حضرت رضا (ع) و در آن دارد كه:" حضرت رضا (ع) در جواب از مساله درخواست رؤيت فرمود: موسى اين سؤال را از زبان قومش كرد، چون قوم او اصرار داشتند خدا را ببينند و مىگفتند:" أَرِنَا اللَّهَ جَهْرَةً فَأَخَذَتْهُمُ الصَّاعِقَةُ" و وقتى خداوند دوباره زندهشان كرد ناچار موسى را وادار كردند كه اين درخواست را براى خود كند، و موسى قبول نمىكرد ولى وقتى ديد اصرار مىكنند عرض كرد:" رَبِّ أَرِنِي" يعنى خدايا اينها مىگويند كه تو خودت را به من بنمايى"؟ همانطورى كه در اخبار راجع به بهشت آدم «2» اشاره كرديم سندش ضعيف است.
علاوه بر اين مضمون آن با اصول مسلم اخبار ائمه اهل بيت (ع) سازگار نيست، زيرا اخبار آن حضرات و مخصوصا خطبههاى«3»
امير المؤمنين و حضرت رضا «4» (ع) مملو است از داستان تجلى و رؤيت به قلب، و با اين حال جهت ندارد كه آن حضرت رؤيتى را كه در آيه مورد بحث مورد سؤال و جواب واقع شده حمل بر رؤيت بصرى نموده، آن گاه به امثال جوابهاى جدلى متوسل شده و آيه را توجيه كنند، توجيهى كه هم خلاف ظاهر خود آيه است و هم خلاف ظاهر حال موسى (ع) است، زيرا اگر بنى اسرائيل از او درخواست كرده بودند كه رؤيت خدا را براى خود تقاضا كند، بطور مسلم درخواستشان را رد مىكرد.
(1) عيون الاخبار ج 1 ص 159
(2) ترجمه الميزان ج 1 ص 220 ط جامعه مدرسين
(3) نهج البلاغه فيض ص 582 خطبة التوحيد
(4) عيون الاخبار ج 1 ص 125