جواب به كسانى كه اعتقاد به تاثير بد كارىها در پيدايش بلايا و مصائب را معلول جهل و عقب افتادگى علمى پنداشتهاند و بيان اينكه انسان نمىتواند بر نظام كون و نواميس طبيعت مسلط شود
ليكن بايد گفت خدا اين فكر و صاحبان چنين افكارى را نابود كند كه در اثر كفر و غرور فكرى خيال كردهاند پيشرفت و جلو افتادن ملتى از ملتى ديگر كه نامش را تمدن گذاشتهاند- مىتواند بر نظام كون و نواميس طبيعت مسلط شده و احكام آن را ابطال نموده و آن را مطيع خود سازد. و خلاصه، دستگاه آفرينش كه اين مخمورين دستخوش هوا و غرور، جزئى به حساب نيامدنى از آنند- به كاكل آنان چرخيده و محكوم امر و نهى ايشان است، و حال آنكه اگر حق و حقيقت- كه گردش گردون بر مدار آن است- تابع هوا و هوس آنان شود آسمان و زمين از هم مىپاشد:" وَ لَوِ اتَّبَعَ الْحَقُّ أَهْواءَهُمْ لَفَسَدَتِ السَّماواتُ وَ الْأَرْضُ"«1»و معلوم است كه اگر آسمان و زمين رو به فساد گذارد اولين جزئى كه از آن فاسد مىشود همين انسان ضعيف است.اينها خيال كردهاند معارف دينى اين قبيل حوادث را معلول اسباب مادى و طبيعى نمىداند و زمام همه را بدون واسطه به دست پروردگارش دانسته و خلاصه امثال وبا، قحطى، فرستادن باران و صاعقه را كار خدا و ساير حوادثى كه به علل و اسبابش پى بردهايم كار آن علل و اسباب مىداند، لا بد چنين خيال كردهاند كه وقتى براى وقوع حادثهاى از حوادث علتى طبيعى كشف مىكنند حدوث آن حادثه را بىنياز از خدا و تدبير ربوبى او را در آن حادثه هيچ كاره مىدانند. غافل از اينكه معارف دينى به يك فرد ديندار اجازه چنين اعتقادى را نداده، و خدا را سببى در عرض ساير اسباب و علتى در صف ساير علل مادى و قواى فعاله طبيعى(1) سوره مؤمنون آيه 71