روايتى كه مىگويد فاحشهاى كه مىگفتند خدا به آن امر كرده است، ادعاى لزوم اطاعت از زمامداران جائر است
در كتاب بصائر الدرجات از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از محمد بن منصور روايت شده كه گفت: از امام (ع) معناى آيه" وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها ..." را پرسيدم فرمود: آيا كسى را سراغ دارى كه خيال كند خداوند انسان را امر به زنا و نوشيدن شراب و ساير محرمات كرده باشد؟ عرض كردم: نه. فرمود پس فكر مىكنى. اين فاحشهاى كه مردم جاهليت مىگفتند: خدا ما را به آن امر كرده چيست؟ عرض كردم خدا و رسول بهتر مىدانند. فرمود: اين آيه راجع به زمامداران و زعماى جور است كه مردم ادعا مىكنند خدا ايشان را امر به اقتداء به آنان نموده با اينكه خداوند چنين دستورى نداده است، و خداوند در اين آيه ادعاى آنان را رد نموده، به ما خبر مىدهد كه آنان دروغ مىگفتهاند، و اين دروغشان را" فاحشه" ناميده است «2» مؤلف: اين روايت در كافى نيز از عدهاى از روات شيعه از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از ابى وهب از محمد بن منصور نقل شده «3». و به اين مضمون در تفسير عياشى از محمد بن منصور از عبد صالح (ع) روايت شده «4». پس معلوم مىشود از سند بصائر الدرجات ابو وهب افتاده، و حسين بن سعيد از او و او از محمد بن منصور روايت كرده، و نيز معلوم مىشود محمد بن منصور اين سؤال را از عبد صالح موسى بن جعفر (ع) كرده است.به هر حال مضمون اين روايت منطبق با ايام نزول آيه نيست، و همچنين استدلالى هم كه در آن است منطبق با مورد آيه نيست، زيرا اهل جاهليت احكام زيادى در باره فحشاء و منكرات داشته و آن را به خداى سبحان نسبت مىدادند، از آن جمله يكى كه جاى ترديد نيست طواف بدون ستر عورت است. پس نمىتوان گفت كه اين روايت شان نزول آيه را بيان مىكند، و ليكن اين هم هست كه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هيچ عمل زشت و شنيعى كه مردم آن را جايز دانسته و به خداوند نسبتش دهند جز مساله امامت غاصبانه ائمه جور عمل ديگرى نيست كه مصداق اين آيه بوده باشد، و مساله مزبور با آيه شريفه كاملا منطبق است، زيرا بعد از رحلت رسول خدا (ص) قرنها بر مسلمين گذشت كه(1) تفسير قمى ج 1 ص 226(2) بصائر الدرجات ص 34 ج 4(3) اصول كافى ج 1 ص 373(4) تفسير عياشى ج 2 ص 19 ح 15