روايتى كه مى‏گويد فاحشه‏اى كه مى‏گفتند خدا به آن امر كرده است، ادعاى لزوم اطاعت از زمامداران جائر است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است «1».

روايتى كه مى‏گويد فاحشه‏اى كه مى‏گفتند خدا به آن امر كرده است، ادعاى لزوم اطاعت از زمامداران جائر است‏

در كتاب بصائر الدرجات از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از محمد بن منصور روايت شده كه گفت: از امام (ع) معناى آيه" وَ إِذا فَعَلُوا فاحِشَةً قالُوا وَجَدْنا عَلَيْها آباءَنا وَ اللَّهُ أَمَرَنا بِها ..." را پرسيدم فرمود: آيا كسى را سراغ دارى كه خيال كند خداوند انسان را امر به زنا و نوشيدن شراب و ساير محرمات كرده باشد؟ عرض كردم: نه. فرمود پس فكر مى‏كنى. اين فاحشه‏اى كه مردم جاهليت مى‏گفتند: خدا ما را به آن امر كرده چيست؟ عرض كردم خدا و رسول بهتر مى‏دانند. فرمود: اين آيه راجع به زمامداران و زعماى جور است كه مردم ادعا مى‏كنند خدا ايشان را امر به اقتداء به آنان نموده با اينكه خداوند چنين دستورى نداده است، و خداوند در اين آيه ادعاى آنان را رد نموده، به ما خبر مى‏دهد كه آنان دروغ مى‏گفته‏اند، و اين دروغشان را" فاحشه" ناميده است «2» مؤلف: اين روايت در كافى نيز از عده‏اى از روات شيعه از احمد بن محمد از حسين بن سعيد از ابى وهب از محمد بن منصور نقل شده «3». و به اين مضمون در تفسير عياشى از محمد بن منصور از عبد صالح (ع) روايت شده «4». پس معلوم مى‏شود از سند بصائر الدرجات ابو وهب افتاده، و حسين بن سعيد از او و او از محمد بن منصور روايت كرده، و نيز معلوم مى‏شود محمد بن منصور اين سؤال را از عبد صالح موسى بن جعفر (ع) كرده است.

به هر حال مضمون اين روايت منطبق با ايام نزول آيه نيست، و همچنين استدلالى هم كه در آن است منطبق با مورد آيه نيست، زيرا اهل جاهليت احكام زيادى در باره فحشاء و منكرات داشته و آن را به خداى سبحان نسبت مى‏دادند، از آن جمله يكى كه جاى ترديد نيست طواف بدون ستر عورت است. پس نمى‏توان گفت كه اين روايت شان نزول آيه را بيان مى‏كند، و ليكن اين هم هست كه بعد از رحلت رسول خدا (ص) هيچ عمل زشت و شنيعى كه مردم آن را جايز دانسته و به خداوند نسبتش دهند جز مساله امامت غاصبانه ائمه جور عمل ديگرى نيست كه مصداق اين آيه بوده باشد، و مساله مزبور با آيه شريفه كاملا منطبق است، زيرا بعد از رحلت رسول خدا (ص) قرن‏ها بر مسلمين گذشت كه‏


(1) تفسير قمى ج 1 ص 226

(2) بصائر الدرجات ص 34 ج 4

(3) اصول كافى ج 1 ص 373

(4) تفسير عياشى ج 2 ص 19 ح 15

/ 504