توضيح در مورد رفتار موسى (ع) با برادر و وجوهى كه در اين باره گفته شده و اشاره به اينكه اشتباه در امورى كه به حكم الهى مربوط نيست از امور زندگى، با عصمت منافات ندارد
و بطورى كه از ظاهر سياق آيه مورد بحث و همچنين آيات راجع به اين داستان از سوره" طه" بر مىآيد موسى (ع) همان مقدار كه بر بنى اسرائيل غضب كرد بر هارون نيز غضب كرد و معلوم مىشود وى چنين پنداشته كه هارون در مبارزه عليه بنى اسرائيل كوتاه آمده، و همه جد و جهد خود را به كار نبرده، و به نظر خود چنين صلاح دانسته، با اينكه موقع جدا شدن از او سفارش كرده و بطور مطلق گفته بود:" وَ أَصْلِحْ وَ لا تَتَّبِعْ سَبِيلَ الْمُفْسِدِينَ در ميان قوم به اصلاح امر ايشان بپرداز و راه مفسده جويان را پيروى مكن". در اينجا ممكن است كسى بپرسد آيا اين مقدار اشتباه از موسى بن عمران (ع) با عصمت آن جناب منافات ندارد؟ جوابش اين است كه: نه، ادله عصمت انبياء اين سنخ اشتباهات را كه در حقيقت اختلاف در سليقه و مشى است نفى نمىكند، تنها امورى را نفى مىكند كه مربوط به حكم خداى سبحان باشد، نه چيزهايى كه مربوط به زندگى و مشى در زندگى است.و همچنين است گرفتن موى سر هارون و كشيدن آن، چون اين نيز اثر آن خيالى بود كه موسى (ع) در باره هارون كرد، و مقدمه زدن او بود، موسى (ع) مىخواسته برادر خود را در يك امر ارشادى تاديب كرده باشد نه در يك حكمى از احكام مولوى پروردگار، تا اشتباه در آن منافات با عصمت داشته باشد، و لذا مىبينيم وقتى هارون جريان را برايش شرح داد و موسى فهميد كه وى بىتقصير و معذور بوده براى خودش و او دعا نمود و عرض كرد:" رَبِّ اغْفِرْ لِي وَ لِأَخِي ..."البته ساير مفسرين براى اين عمل موسى بن عمران (ع) وجوه ديگرى ذكر كردهاند كه ذيلا از نظر خواننده گرامى مىگذرد.1- موسى (ع) اين كار را براى اين كرد كه به قوم خود بفهماند عملى كه در غياب او كردهاند خطاى بسيار بزرگى بوده، عملى بوده كه او را سخت در انديشه و اندوه فرو برده، چون انسان در اينگونه مواقع كه به نهايت درجه خشم و اندوه دچار مىشود از اين سنخ كارها از خود نشان مىدهد، مثلا ريش خود را مىكند و يا لبان خود را با دندانهايش فشار مىدهد. موسى (ع) هم هارون را به جاى خود فرض كرده همان كارهايى را كه ديگران به خود مىكنند او به هارون كرد.2- موسى (ع) مقصودش اين بود كه به مردم بفهماند عملى كه كردهاند(1) من ترسيدم بگويى تو در ميان بنى اسرائيل تفرقه افكندى و رعايت دستورات مرا نكردى.