بله، در ميان معلومات ما معلوماتى است كه اطلاق رؤيت بر آنها مىشود و آن معلومات به علم حضورى ما است، مثلا مىگوييم:" من خود را مىبينم كه منم و مىبينم كه نسبت به فلان امر ارادت و نسبت به آن ديگرى كراهت دارم، و مىبينم كه فلان چيز را دوست و فلان چيز را دشمن مىدارم، و مىبينم كه نسبت به فلان امر اميدوار و آرزومندم" معناى اين ديدنها اين است كه من ذات خود را چنين مىيابم و آن را بدون اينكه چيزى بين من و آن حائل باشد چنين يافتم، و من خود ذاتم را يافتم كه نسبت به فلان امر ارادت و محبت دارد، كراهت و بغض دارد، اميد و آرزو دارد و ...، و اين امور نه به حواس محسوساند و نه به فكر، بلكه درك آنها از اين باب است كه براى ذات انسان حاضرند، و درك آنها احتياجى به استعمال فكر و يا حواس ندارد.البته اشتباه نشود اين تعبير غير تعبير" مىبينمت كه فلان چيز را دوست مىدارى و فلان چيز را دشمن مىدارى" مىباشد، براى اينكه معناى جمله اخير اين است كه من با چشم خود تو را در هياتى مىبينم كه آن هيات و قيافه دلالت دارد بر اين كه تو در دل، فلان چيز را