معناى" غل" و اشاره به اينكه غل از بزرگترين ناملايمات است
" وَ نَزَعْنا ما فِي صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ"" غل" به معناى كينه و عداوت و خشم درونى است، در ماده اين كلمه معناى توسط به لطف و حيله خوابيده، يكى از مشتقات آن كلمه" غلاله" است كه به معناى لباسى است كه بين شعار و دثار «1» پوشيده مىشود." غل" از بزرگترين ناملايماتى است كه آدمى را مكدر مىسازد، چون هيچ كسى نيست كه از آميزش و دوستى با ديگران بىنياز باشد، و دوستى با اشخاص تا زمانى قابل دوام است كه از يكديگر حركاتى كه موافق طبع نيست نبينند، چون اگر حركات و توقعات طرف مطابق ميل نباشد الفت به خشم مبدل شده و همين خشم بر او عيش را ناگوار مىسازد، روى اين حساب اگر خداى تعالى انسان را طورى كند كه هر چه هم از ديگران حركات ناملايم ببيند سينهاش تنگى نكند در حقيقت بزرگترين نعمت را به انسان ارزانى داشته است.جمله" تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ" كنايه است از اينكه صاحبان ايمان و عمل صالح در آخرت در قصرهاى رفيع و عالى بسر مىبرند." وَ قالُوا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي هَدانا لِهذا وَ ما كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللَّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ" اينكه نسبت حمد را به آنان داده دلالت دارد بر اينكه آنان را خالص براى خود كرده، يعنى كارشان را به جايى رسانيده كه هيچ اعتقاد باطل و همچنين هيچ عمل زشت و باطلى ندارند، هم چنان كه در سوره" واقعه" در باره آنان فرموده:" لا يَسْمَعُونَ فِيها لَغْواً وَ لا تَأْثِيماً إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً" «2» بنا بر اين، تنها چنين كسانى هستند كه مىتوانند خدا را آن طور كه بايد و شايد توصيف و تحميد كنند، و توصيف خداى تعالى امر مبتذلى نيست كه هر كسى از عهده آن بر آيد، هم چنان كه خود فرموده:" سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يَصِفُونَ إِلَّا عِبادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ" «3». ما راجع به معناى حمد خداى تعالى و خصوصيات آن در تفسير سوره حمد بحث كردهايم.(1)" شعار" لباسى است كه در زير همه لباسها پوشيده مىشود و" دثار" به عكس آن است.(2) در آنجا ياوه و ناروا نشنوند مگر گفتار سلام، سلام. سوره واقعه آيه 26(3) منزه است خداوند از آنچه در بارهاش گويند، مگر آنچه كه بندگان خاص او در حقش مىگويند. سوره صافات آيه 160