شرح و بيان مثبتين عالم ذر در مورد آن عالم و اشهاد بنى آدم بر خودشان‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

5- اين معنا خلاف ظاهر بعضى از روايات و خلاف صريح بعضى ديگر آنها است، چون ظاهر آن دسته و صريح اين دسته اين است كه در مقام بيان تاويل آيه است، و اينكه در آخر گفتند:" و ليكن در دنيا كه مكان تكليف و عمل بود آن موقف را از ياد ما بردى" جوابش از جواب اشكال اول معلوم مى‏شود.

6- ظهور كلام همين كه در معنايى مستقر گرديد كافى است در اينكه كلام حجت باشد و موقوف بر اين نيست كه در آن معنا صراحت داشته باشد، و صرف اينكه ممكن است آيه مورد بحث را حمل بر تمثيل كرد باعث نمى‏شود كه حمل بر آن هم بكنيم مگر اينكه بخاطر موانعى نتوانيم بر ظاهرش حمل كنيم و از در ناچارى بگوييم مقصود از آن، تمثيل است، و در آيه مورد بحث چنين مانعى وجود ندارد.

و اما اينكه گفتيد: روايات ضعيف و غير قابل اعتماد است چنين نيست، زيرا بعضى از آنها صحيح و بعضى ديگر موثق است، و در بحث روايتى آينده به زودى خواهد آمد كه صدور آنها مورد وثوق است.

شرح و بيان مثبتين عالم ذر در مورد آن عالم و اشهاد بنى آدم بر خودشان‏

اين بود خلاصه بحث و اعتراض در باره مفاد آيه كه در بين منكرين عالم ذر و مثبتين آن در گرفته، و دقت كامل در آيه و روايات و تامل در آنچه كه مثبتين در صدد اثبات آن و منكرين در مقام دفعش هستند ما را وادار مى‏كند به اينكه بحث را به يك جهت ديگرى غير آن جهتى كه دو فريق نامبرده در آن مشاجره دارند سوق دهيم.

آن چيزى كه مثبتين از روايت فهميده و آن را حمل بر آيه نموده و بر اثبات آن همت گمارده‏اند خلاصه‏اش اين است كه: خداى سبحان بعد از آنكه آدم را به صورت انسانى تمام عيار آفريد نطفه‏هايى را كه در صلب او تكون يافته و بعدها عين آن نطفه‏ها اولاد بلا فصل او شدند بيرون آورد و از آن نطفه‏ها نطفه‏هاى ديگرى كه بعدها فرزندان نطفه‏هاى اول شدند بيرون كشيد، و اجزاى آن را تجزيه نموده اجزاء اصلى را از ساير اجزاء جدا ساخت، آن گاه از ميان اين اجزاء اجزاى ديگرى را كه نطفه ساير اجزاء بودند بيرون آورده و همچنين از اجزاء اجزاء، اجزاى ديگرى را بيرون آورد و اين عمل را آن قدر ادامه داد تا آخرين اجزايى كه از اجزاء متعاقبه در تجزيه مشتق مى‏شد بيرون آورد، و به عبارت ديگر نخست نطفه آدم را كه ماده اصلى بشر است بيرون آورد و آن را با عمل تجزيه به عدد بى‏شمار بنى آدم تجزيه نمود، و نصيبى كه بر هر فرد فرد بنى نوع بشر از نطفه پدر بزرگ خود داشتند معلوم كرد، و در نتيجه نطفه‏هاى مزبور به صورت ذراتى بى‏شمار درآمد.

آن گاه خداى سبحان هر يك از اين ذرات را به صورت انسانى تام الخلقه و عينا نظير

/ 504