روايتى كه آلوسى در باره مراد از رجال اعراف نقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4- مؤمنين از طايفه جن هستند.

5- كودكانى هستند از كفار كه قبل از رسيدن به حد تكليف از دنيا رفته‏اند.

6- زنا زادگانند.

7- كسانى هستند كه در دنيا به خوبى خود مى‏باليدند.

8- ملائكه‏اى هستند كه بر بالاى اعراف ناظر اشخاصند و هر كسى را از سيما و قيافه‏اش مى‏شناسند. و اگر كسى از صاحبان اين قول بپرسد با اينكه ملائكه متصف به رجوليت و انوثيت نمى‏شوند، چطور آيه از آنها تعبير به" رجال" كرده؟ در جواب مى‏گويند درست است كه ملائكه مرد و زن ندارند و ليكن به شكل مرد در مى‏آيند.

9- انبياء (ع) اند كه هم به خاطر احترامى كه دارند و هم براى اينكه گواهان بر خلايقند از مردم جدا شده، و بر اعراف قرار مى‏گيرند.

10- مردمان عادل از هر امتى هستند كه براى شهادت دادن بر افراد امت خود بدانجا مى‏روند.

11- صلحا و فقها و علما هستند.

روايتى كه آلوسى در باره مراد از رجال اعراف نقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است‏

12- رجال اعراف عبارتند از: عباس، حمزه، على (ع) و جعفر طيار كه در نقطه‏اى از صراط مى‏ايستند تا دوستان خود را به سفيدى روى و دشمنان خود را به سياهى روى بشناسند، اين قول را آلوسى در روح المعانى از ضحاك از ابن عباس نقل كرده است «1».

در المنار مى‏گويد:" من اين قول را در كتب تفسير نيافتم، و ظاهرا آلوسى آن را از تفاسير شيعه نقل كرده. و اين قول صحيح نيست، زيرا رجال اعراف اهل بهشت و دوزخ را به قيافه‏هايشان مى‏شناسند و ديگر حاجتى نيست در اينكه اين بزرگواران سر راه صراط بايستند تا منافقين و ناصبيان را كه همان دشمنان على (ع) و هواخواهان بنى اميه‏اند از ديگران بشناسند؟ علاوه بر اينكه از سياق آيه و نظم كلام خداوند خيلى دور است كه مرادش از اعراف، صراط بوده باشد «2».

مؤلف: اينكه صاحب المنار گفته است كه روايت مذكور از كتب شيعه نقل شده صحيح نيست، زيرا هيچ يك از تفاسير شيعه اين روايت را به طريقى كه شيعه به ضحاك دارد از ضحاك نقل نكرده، بلكه اگر هم متعرض نقل آن شده از يكى از تفاسير عامه نقل كرده‏


(1) تفسير روح المعانى ج 8 ص 124 ط بيروت.

(2) تفسير المنار ج 8 ص 433 ط بيروت.

/ 504