4- مؤمنين از طايفه جن هستند.
5- كودكانى هستند از كفار كه قبل از رسيدن به حد تكليف از دنيا رفتهاند.
6- زنا زادگانند.
7- كسانى هستند كه در دنيا به خوبى خود مىباليدند.
8- ملائكهاى هستند كه بر بالاى اعراف ناظر اشخاصند و هر كسى را از سيما و قيافهاش مىشناسند. و اگر كسى از صاحبان اين قول بپرسد با اينكه ملائكه متصف به رجوليت و انوثيت نمىشوند، چطور آيه از آنها تعبير به" رجال" كرده؟ در جواب مىگويند درست است كه ملائكه مرد و زن ندارند و ليكن به شكل مرد در مىآيند.
9- انبياء (ع) اند كه هم به خاطر احترامى كه دارند و هم براى اينكه گواهان بر خلايقند از مردم جدا شده، و بر اعراف قرار مىگيرند.
10- مردمان عادل از هر امتى هستند كه براى شهادت دادن بر افراد امت خود بدانجا مىروند.
روايتى كه آلوسى در باره مراد از رجال اعراف نقل كرده و صاحب المنار آن را بى اعتبار دانسته است
12- رجال اعراف عبارتند از: عباس، حمزه، على (ع) و جعفر طيار كه در نقطهاى از صراط مىايستند تا دوستان خود را به سفيدى روى و دشمنان خود را به سياهى روى بشناسند، اين قول را آلوسى در روح المعانى از ضحاك از ابن عباس نقل كرده است «1».
در المنار مىگويد:" من اين قول را در كتب تفسير نيافتم، و ظاهرا آلوسى آن را از تفاسير شيعه نقل كرده. و اين قول صحيح نيست، زيرا رجال اعراف اهل بهشت و دوزخ را به قيافههايشان مىشناسند و ديگر حاجتى نيست در اينكه اين بزرگواران سر راه صراط بايستند تا منافقين و ناصبيان را كه همان دشمنان على (ع) و هواخواهان بنى اميهاند از ديگران بشناسند؟ علاوه بر اينكه از سياق آيه و نظم كلام خداوند خيلى دور است كه مرادش از اعراف، صراط بوده باشد «2».
مؤلف: اينكه صاحب المنار گفته است كه روايت مذكور از كتب شيعه نقل شده صحيح نيست، زيرا هيچ يك از تفاسير شيعه اين روايت را به طريقى كه شيعه به ضحاك دارد از ضحاك نقل نكرده، بلكه اگر هم متعرض نقل آن شده از يكى از تفاسير عامه نقل كرده
(1) تفسير روح المعانى ج 8 ص 124 ط بيروت.
(2) تفسير المنار ج 8 ص 433 ط بيروت.