مراد از" لباس تقوى" و بهتر بودن لباس تقوى از لباس ظاهر
" وَ لِباسُ التَّقْوى ذلِكَ خَيْرٌ ..."در اينجا از ذكر لباس ظاهر و پوشاندن عورت ظاهرى به ذكر لباس باطن و چيزى كه سيئات باطنى را مىپوشاند، و آدمى را از شرك و گناه كه باعث رسوايى او است باز مىدارد منتقل شده است. آرى، آن تاثر و انفعالى كه از كشف عورت به آدمى دست مىدهد در عورت ظاهرى و باطنيش از يك سنخ است، با اين تفاوت كه تاثر از بروز معايب باطنى بيشتر و ناگوارتر و دوامش زيادتر است، زيرا حسابگر آن مردم نيستند، بلكه خداى تعالى است و نتيجهاش هم اعراض مردم نيست، بلكه شقاوت و بدبختى دائمى و آتشى است كه به دلها سرايت مىكند، و به همين دليل لباس تقوى نيز از لباس ظاهر بهتر است.براى تتميم اين نكته بدنبال جمله مزبور فرمود:" ذلِكَ مِنْ آياتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ".در اين جمله لباسى را كه انسان به استفاده از آن هدايت شده آيتى الهى شمرده كه اگر انسان به دقت در آن بنگرد خواهد فهميد كه در باطن او معايب و نواقصى است كه آشكار شدنش باعث رسوايى او است. و آن معايب عبارت است از رذايل نفس كه اهميتش به مراتب بيشتر از معايب ظاهرى و پوشاندنش واجبتر از پوشاندن عيب و عورت ظاهرى است، و نيز خواهد فهميد كه همانطورى كه براى پوشاندن معايب ظاهرى لباسى است، براى پوشاندن معايب درونى نيز لباسى است، و آن همان لباس تقوا است كه خداوند به آن امر فرموده و به زبان انبياى بزرگوار براى بشر آن را بيان كرده است.البته در تفسير" لباس تقوى" مفسرين را اقوال و نظريات ديگرى است بعضى آن را به ايمان به خدا و عمل صالح، و بعضى ديگر به حسن ظاهر، و برخى هم آن را به حيا تفسير كردهاند.عدهاى ديگر گفتهاند مقصود از آن، لباسهاى پشمينه و خشنى است كه پارسايان از در تواضع و افتادگى به تن مىكنند، بعضى هم آن را به اسلام، و بعضى به لباس جنگ، و بعضى به ساتر عورت و بعضى به ترس از خدا معنا كردهاند. عدهاى هم آن را به لباسى كه پرهيزكاران در قيامت مىپوشند تفسير كرده و گفتهاند: معناى اينكه فرمود:" لباس تقوا بهتر است" اين است كه