جواب به اين احتمال كه پدران اصلا اشهاد نشده و تنها ذريه يا بعض ذريه اشهاد شده باشند
جواب اين گفتار اين است كه بنا بر اين دو فرض حجت خدا بر همه ذريه و يا آن عده كه مورد اشهاد قرار گرفتهاند تمام است و بعكس فرض ما پدران بخاطر غفلتى كه در باره مساله ربوبيت پروردگار داشته و در شرك خود مستقل نبودهاند معذورند، چون بحسب فرض، نه مورد اشهاد واقع شدهاند و نه نسل ديگرى قبل از ايشان بوده تا از آن نسل تقليد كرده باشند، در نتيجه بنا بر اين دو فرض جمله" إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ" زبانحال پدران و ذريهاى كه اشهاد نشدهاند مىشود.و اما داستان تكامل نوع انسانى در علم و تمدن در جاى خود صحيح است، و ليكن نبايد مساله اشهاد را به آن قياس كرد، تكامل انسان در علوم نظرى و اكتسابى است كه نتايج و فروعى است كه تدريجا براى انسان حاصل مىشود، بخلاف اشهاد و خود بينى انسان، و اينكه من محتاج به مربى هستم كه تربيتم كند. زيرا اين معنا از مواد علم است، و قبل از نتايج براى انسان حاصل مىشود، و از علوم فطرى و اولين نقشى است كه در نفس منتقش مىگردد، و بعد از اين انتقاش است كه نتايج و فروع متفرع بر آن مىشود و چنين علمى معقول نيست كه بعد از