تعاليم شعيب (ع) به قوم خود - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

" قَدْ جاءَتْكُمْ بَيِّنَةٌ مِنْ رَبِّكُمْ" اين جمله دلالت دارد بر اينكه شعيب (ع) معجزاتى كه دليل بر رسالتش باشد داشته، و اما آن معجزات چه بوده، قرآن كريم اسمى از آن نبرده است.

و مقصود از اين آيات و معجزات، آن عذابى كه در آخر داستان ذكر مى‏كند نيست، زيرا گر چه آن نيز در جاى خود آيتى بود، و ليكن آيتى بود كه همه آنان را هلاك ساخت، و معلوم است كه آيه عذاب آيه و معجزه رسالت نمى‏تواند باشد. علاوه بر اينكه پس از ذكر اين آيه و بينه نتيجه گرفته و مى‏فرمايد: پس به كيل و وزن وفا كنيد، و اين نتيجه‏گيرى وقتى صحيح است كه عذاب نازل نشده باشد، و مردم هلاك نشده باشند.

تعاليم شعيب (ع) به قوم خود

" فَأَوْفُوا الْكَيْلَ وَ الْمِيزانَ وَ لا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْياءَهُمْ وَ لا تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاحِها" شعيب (ع) نخست قوم خود را پس از دعوت به توحيد كه اصل و پايه دين است به وفاى به كيل و ميزان و اجتناب از كم‏فروشى كه در آن روز متداول بوده دعوت نموده، و ثانيا آنان را دعوت به اين معنا كرده كه در زمين فساد ايجاد نكنند، و بر خلاف فطرت بشرى- كه همواره انسان را به اصلاح دنياى خود و تنظيم امر حيات دعوت مى‏كند- راه نروند.

گر چه افساد در زمين بر حسب اطلاق شامل گناهان مربوط به حقوق اللَّه نيز مى‏شود، و ليكن از ما قبل و ما بعد جمله مورد بحث بر مى‏آيد كه مقصود از فساد خصوص آن گناهانى است كه باعث سلب امنيت در اموال و اعراض و نفوس اجتماع مى‏شود، مانند راهزنى، غارت، تجاوزهاى ناموسى و قتل و امثال آن.

" ذلِكُمْ خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ مُؤْمِنِينَ" شعيب (ع) سپس اين دو دعوت خود را چنين تعليل مى‏كند كه: وفاى به كيل و وزن و بر هم نزدن نظم جامعه براى شما بهتر است، و سعادت دنياى شما را بهتر تامين مى‏كنند، زيرا زندگى اجتماعى انسان وقتى قابل دوام است كه افراد، ما زاد فرآورده خود را در مقابل فرآورده‏هاى ديگر مبادله نموده و بدين وسيله حوائج خود را برآورده كنند، و اين وقتى ميسر است كه در سراسر اجتماع امنيت حكم‏فرما بوده و مردم در مقدار و اوصاف هر چيزى كه معامله مى‏كنند به يكديگر خيانت نكنند، چون اگر خيانت از يك نفر صحيح باشد از همه صحيح خواهد بود، و خيانت همه معلوم است كه اجتماع را به چه صورت و وضعى در مى‏آورد، در چنين اجتماعى مردم به انواع حيله و تقلب، سم مهلك را به جاى دوا، و جنس معيوب و مخلوط را به جاى سالم و خالص به خورد يكديگر مى‏دهند.

و همچنين عدم افساد در زمين، چون فسادانگيزى نيز امنيت عمومى را كه محور چرخ اجتماع انسانى است از بين برده و مايه نابودى كشت و زرع و انقراض نسل انسان است.

/ 504