معناى" فواحش"،" اثم" و" بغى" و اشاره به اينكه امم و جوامع بشرى هم مانند افراد عمر و اجل معينى دارند
" قُلْ إِنَّما حَرَّمَ رَبِّيَ الْفَواحِشَ ما ظَهَرَ مِنْها وَ ما بَطَنَ ..."سابقا پيرامون مفردات اين آيه به طور كامل بحث شد، و گفتيم كه مراد از" فواحش" گناهانى است كه حد اعلاى شناعت و زشتى را داشته باشد، مانند زنا، لواط و امثال آن. و منظور از" اثم" گناهانى است كه باعث انحطاط، ذلت و سقوط در زندگى گردد، مانند مىگسارى كه آبروى آدمى و مال و عرض و جانش را تباه مىسازد. و نيز گفتيم كه منظور از" بغى" تعدى و طلب كردن چيزى است كه حق طلب كردن آن را نداشته باشد، مانند انواع ظلمها و تعديات بر مردم و استيلاى غير مشروع بر آنان.توصيف" بغى" به وصف" غير حق" از قبيل توصيف به لازمه معنا است، نه تقسيم بغى به حق و غير حق، هم چنان كه تقييد شرك در" وَ أَنْ تُشْرِكُوا" به قيد" ما لَمْ يُنَزِّلْ بِهِ سُلْطاناً" از اين باب است، نه تقسيم شرك به شرك با دليل و بدون دليل.گويا شنونده پس از شنيدن خطاب اباحه زينت و طيبات رزق علاقهمند مىشود به اينكه بفهمد غير طيبات چه چيزهايى است، لذا در اين آيه چيزهايى را كه غير طيب است به طور فهرست و خلاصه و به بيانى كه شامل تمام انواع گناهان باشد بيان كرده است، چون محرمات دينى از دو حال خارج نيستند: يا محرمات مربوط به افعالند و يا مربوط به اقوال و عقايد. كلمات:" فواحش"،" اثم" و" بغى" مربوط به قسم اول و جملات:" وَ أَنْ تُشْرِكُوا بِاللَّهِ" و" أَنْ تَقُولُوا عَلَى اللَّهِ" قسم دوم را خلاصه مىكند، قسم اول هم دو نوع است: يكى آنهايى كه مربوط به حق الناس است كه كلمه" بغى" جامع آنها است، و ديگرى گناهانى است كه مربوط به حق الناس نيست، اين نيز دو گونه است: يكى آنهايى كه زشت و شنيعند و كلمه" فاحشه" اشاره به آنها است. و ديگرى گناهانى است كه تنها داراى مفسده و ضرر براى گنهكار است و كلمه" اثم" عنوان اينگونه گناهان است. قسم دوم نيز يا شرك به خدا است و يا افتراء بر او." وَ لِكُلِّ أُمَّةٍ أَجَلٌ ..."اين آيه حقيقتى را بيان مىكند كه از جمله" قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ"«1»كه در ذيل داستان آدم و بهشت بود، استخراج شده است، نظير احكام ديگرى كه از آن استخراج شده بود، و مفادش اين است كه: امم و جوامع بشرى هم مانند افراد داراى عمرى(1) سوره اعراف آيه 25