مراد از" مخلصين" و" شاكرين" كه شيطان نمىتواند ايشان را بفريبد و اشاره به طريقه گمراه كردن شيطان - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8
لطفا منتظر باشید ...
آدمى جلوه داده وى را به ارتكاب معاصى و آلودگى به گناهان و پيروى هواى نفس و شهوات وادار مىسازد.
زمخشرى در كشاف مىگويد: اگر كسى بپرسد چرا نسبت به" مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ" و" من خلفهم" لفظ" من" را كه براى ابتداء است استعمال كرد، و در" ايمان" و" شمائل" لفظ" عن" را كه براى تجاوز است بكار برد؟ در جواب مىگوييم: فعل بطور كلى به هر حرفى كه به مفعول به متعدى مىشود به همان حرف و به همان وسيله به مفعول فيه متعدى مىگردد، و همانطورى كه در تعدى به مفعول به حروف تعديه مختلف است همچنين در تعدى به مفعول فيه حروف تعديه مختلف مىگردد. نحوه استعمال هر لغتى را بايد از عرب اخذ كرد، نه اينكه با قياس آن را تعيين نمود، و اگر در لغت بحثى مىشود، تنها از حيث موارد استعمال آن است، به اين معنا كه بحث مىشود از اينكه آيا فلان لغت را در چه جايى بايد استعمال كرد؟ و استعمالش در چه جايى غلط است؟ مثلا وقتى از عرب مىشنويم كه مىگويد:" جلس على يمينه" معناى" على يمينه" اين است كه وى در طرف راست فلانى طورى قرار گرفت كه گويى غالبى در كنار مغلوب و زير دست خود قرار گرفته، و وقتى مىشنويم كه مىگويد:
" فلان جلس عن يمين فلان" مىگوييم معنايش اين است كه فلانى در طرف راست فلان كس با فاصله طورى نشست كه گويى نمىخواهد به او بچسبد، اين معناى لغوى" عن يمينه" است، و ليكن در اثر كثرت استعمال در هر دو قسم نشستن استعمال مىشود، هم چنان كه در باره كلمه" انفال" نيز به اين نكته اشاره نموديم. «1»
و جمله" وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ" نتيجه كارهايى است كه خداوند در جمله" لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ ..." از ابليس ذكر فرمود، البته در جاهاى ديگر قرآن كه داستان ابليس را نقل فرموده در آخر به جاى" وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ" عبارات ديگرى را ذكر فرموده، مثلا در سوره" اسرى" وقتى اين داستان را نقل مىكند در آخر از قول ابليس مىفرمايد:" لَأَحْتَنِكَنَّ ذُرِّيَّتَهُ إِلَّا قَلِيلًا" «2» و در سوره" ص" از قول همو مىفرمايد:
" لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ إِلَّا عِبادَكَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ" «3».مراد از" مخلصين" و" شاكرين" كه شيطان نمىتواند ايشان را بفريبد و اشاره به طريقه گمراه كردن شيطان
از اينجا معلوم مىشود كه مقصود از" شاكرين" در آيه مورد بحث همان" مخلصين" در