همانطور كه مقصود از رؤيت، ديدن به چشم نيست، مقصود ايمان قلبى از راه استدلال هم نيست
مؤلف: از اين روايت بخوبى استفاده مىشود كه مقصود از رؤيت همانطور كه رؤيت به چشم نيست اعتقاد و ايمان قلبى هم كه از راه استدلال كسب مىشود نيست، و اگر لفظ رؤيت در مورد خداى تعالى زياد استعمال نمىشود جهتش همين است كه از اين لفظ معناى رؤيت جسمانى به ذهن عامه مردم تبادر مىكند، و خلاصه اينكه ترس از گمراه شدن مردم مانع شيوع استعمال اين لفظ در مورد خداى تعالى است، و گر نه در مورد خدا نيز حقيقت رؤيت كه عبارت از مشاهده علمى چيزى غير از راه استدلال است ثابت و صادق است، بلكه تعدادى از روايات هم كه رؤيت خدا را انكار مىكنند- و بزودى بعضى از آنها از نظر خواننده مىگذرد- به اين لسان انكار شده كه خداى سبحان از طريق فكر، معلوم و معروف واقع نمىشود.چند روايت در باره حجاب بين خدا و خلق
و در توحيد به سند خود از امام موسى بن جعفر (ع) روايت كرده كه در خلال كلماتى كه در توحيد ايراد فرموده چنين گفتند: بين خدا و خلقش غير خود خلق حجابى نيست، پس اگر از خلق خود محجوب شده اين محجوبيش مانند محجوب بودن ماديات بخاطر حائل شدن حائلى نيست، آرى، او از خلقش مستور است بدون سترى مستور، او بزرگ و شايسته بزرگى است و معبودى جز او نيست «2».مؤلف: در كتاب علل «3» و كتاب جوامع توحيد «4» همين معنا از حضرت رضا (ع) نيز روايت شده و روايت شريفه بالا معرفت حقيقى به خدا و آن معرفتى را كه(1) التوحيد ص 117 ح 20 ط تهران(2) التوحيد ص 178 ح 12 ط تهران(3) علل الشرائع ج 1 ص 119 ح 1(4) التوحيد ص 98 ح 5 ط تهران