رجال اعراف از طايفه جن يا ملك نيستند
اما احتمال اول كه انسان نباشند، و از يكى از دو طايفه جن و ملك بوده باشند، احتمالى است كه نمىتوان به آن اعتناء نمود، زيرا اطلاق لفظ" رجال" شامل ملك نمىشود، چون اين دو طايفه متصف به رجوليت و انوثيت نمىگردند. اگر چه گاهى به شكل مردانى ظاهر شوند، و ليكن صرف تمثل به صورت انسان مصحح اطلاق نيست، علاوه بر اينكه دليل معتبرى هم بر اين معنا نداريم.ناگفته نگذاريم كه تعبير به" رجال" آنهم بطور نكره و بدون الف و لام به حسب عرف لغت دلالت بر احترام و اعتنا به شان اشخاصى كه مقصود از آن هستند دارد، چون عادتا كلمه" رجل" دلالت بر انسان قوى در اراده و تعقل دارد، هم چنان كه در امثال آيات:" رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ" «1» و" فِيهِ رِجالٌ يُحِبُّونَ أَنْ يَتَطَهَّرُوا" «2» و" رِجالٌ صَدَقُوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيْهِ" «3» و" وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ" «4» و حتى در مثل آيه" ما لَنا لا نَرى رِجالًا كُنَّا نَعُدُّهُمْ مِنَ الْأَشْرارِ" «5» و آيه" وَ أَنَّهُ كانَ رِجالٌ مِنَ الْإِنْسِ يَعُوذُونَ بِرِجالٍ مِنَ الْجِنِّ" «6» اين معنا بخوبى مشاهده مىشود. پس منظور از" رجال" افرادى هستند كه در انسانيت خود در سر حد كمال مىباشند، و اگر در ميان آنان افرادى از زنان فرض شود از باب تغليب، لفظ رجال در مورد مجموع ايشان به كار مىرود.(1) مردانى كه تجارت و بيع آنان را از ياد خدا غافل نمىسازد. سوره نور آيه 37(2) در آن مردانى هستند كه دوست دارند خود را پاكيزه كنند. سوره توبه آيه 108(3) مردانى كه وفا كردند آن عهدى را كه با خداى تعالى بستند. سوره احزاب آيه 23(4) و ما نفرستاديم پيش از تو مگر رجالى كه به سوىشان وحى مىفرستاديم. سوره يوسف آيه 109(5) چه شد ما را كه نمىبينيم آن مردانى را كه ما آنها را از اشرار مىشمرديم. سوره ص آيه 62(6) و چنين بود كه مردانى از آدميان پناه مىبردند به مردانى از جن. سوره جن آيه 6