سعادت و شقاوت آدمى، به نحو اقتضاء نه عليت، ارتباط مستقيمى با آب و گل (مواد اصلى) او دارد
و بنا بر اين احتمال، مراد اين خواهد بود كه: انسان بر حسب تركيبى كه اجزاى بدن او دارد از مادهاى زمينى گرفته شده كه يا مادهاى پاك بوده و يا مادهاى ناپاك، و اين ماده پاك و ناپاك در ادراكات و عواطف و قواى انسانى كه از آن تركيب شده مؤثر است، به اين معنا كه انسان مركب از طينت پاك و يا ناپاك وقتى ادراكات و عواطف و قوايش شروع به كار مىكند بيشتر كارهايى مىكند و آثارى از خود نشان مىدهد كه مناسب با ماده اصليش باشد، اعمالش اعمال و آثار مادهاش را تاييد نموده و آثار مادهاش اعمالش را كمك مىكند، تا كارش بالا گرفته انسانى سعيد و يا شقى تمام عيار گردد. و اينكه گفتيم اين ارتباط بنحو اقتضا است نه به طور عليت براى اين است كه خاصيت و اثر ماده در نحوه عمل انسان مانع از اراده و سلطنت خداوند نيست. و خداوند مىتواند در اين مورد سبب ديگرى قوىتر از اسباب فعال موجود را بر انسان مسلط نمايد كه مجراى سير فعلى انسان را مبدل به مجراى ديگرى نمايد، زيرا اسباب و شرايطى كه در سرنوشت نيك و بد انسان دخالت دارند يكى و دو تا نيستند، و آنچه را كه ما سراغ داريم در قبال آنچه كه از حيطه علم ما بيرون است ذرهاى بيش نيست، به شهادت اينكه نوادرى از افراد سراغ داريم كه نشو و نمايشان بر خلاف آن مقتضياتى است كه ما آن را منشا مىپنداريم، آرى،" يُخْرِجُ الْحَيَّ مِنَ الْمَيِّتِ وَ يُخْرِجُ الْمَيِّتَ مِنَ الْحَيِّ" «2».از جمله اسباب و شرايطى كه ما از آن اطلاع داريم اين است كه: انسانى كه نطفهاش صالح و سالم باشد و در رحمى سالم پرورش يابد، و در دوران جنينى و همچنين بعد از ولادت(1) روزى كه زمين به غير آن تبديل شده و آسمانها نيز ... سوره ابراهيم آيه 48(2) خارج مىكند زنده را از مرده و خارج مىكند مرده را از زنده. سوره روم آيه 18