پناه بردن به خدا از شر شيطان
" إِنَّ الَّذِينَ اتَّقَوْا إِذا مَسَّهُمْ طائِفٌ مِنَ الشَّيْطانِ تَذَكَّرُوا فَإِذا هُمْ مُبْصِرُونَ" يك نحوه تعليلى است براى امرى كه در آيه قبلى بود، و" طائف از شيطان" آن شيطانى است كه پيرامون قلب آدمى طواف مىكند تا رخنهاى پيدا كرده وسوسه خود را وارد قلب كند يا آن وسوسهاى است كه در حول قلب مىچرخد تا راهى به قلب باز كرده وارد شود.كلمه" من" بنا بر اول (خود شيطان) بيانيه و بنا بر دوم (وسوسه شيطان) نشويه است، و ليكن در عين حال برگشت هر دو معنا به يك چيز است، و كلمه" تذكر" به معناى تفكر آدمى است در امور براى پيدا كردن نتيجهاى كه قبلا مجهول و يا مورد غفلت بود.و اين آيه همانطورى كه گفته شد امر به استعاذه در آيه قبلى را تعليل مىكند، و معنايش اين است كه در موقع مداخله شيطان به خدا پناه ببر، زيرا اين روش، روش پرهيزكاران است.آرى پرهيزكاران وقتى شيطان طائف نزديكشان مىشود به ياد اين مىافتند كه پروردگارشان خداوند است كه مالك و مربى ايشان است، و همه امور ايشان بدست او است پس چه بهتر كه به خود او مراجعه نموده و به او پناه ببريم، خداوند هم شر آن شيطان را از ايشان دفع نموده و پرده غفلت را از ايشان بر طرف مىسازد، ناگهان بينا مىشوند.پس آيه شريفه همانطور كه ملاحظه كرديد همان مضمونى را افاده مىكند كه آيه" إِنَّهُ لَيْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَى الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَلى رَبِّهِمْ يَتَوَكَّلُونَ" «1» در صدد افاده آن است.و نيز معلوم شد كه پناه بردن به خدا خود يك نوع تذكر است، چون اساسش بر اين است كه خداى سبحان كه پروردگار آدمى است يگانه ركن و پناهگاهى است كه مىتواند اين دشمن مهاجم را دفع كند، علاوه بر اينكه پناه بردن به خدا هم چنان كه قبلا هم گفته شد خود يك نوع توكل به او است." وَ إِخْوانُهُمْ يَمُدُّونَهُمْ فِي الغَيِّ ثُمَّ لا يُقْصِرُونَ" مثل اينكه اين جمله حاليه است، و منظور از" برادران ايشان" برادران مشركين است(1) به درستى براى شيطان بر كسانى كه ايمان آورده و بر پروردگار خود توكل كردهاند سلطنتى نيست. سوره نحل آيه 99