و مقصود از" رسالات" معارف الهى از قبيل اوامر، نواهى، حكم و شرايعى است كه پيغمبران (ع) مامور به تبليغ آنها مىشوند، چه اينكه اين معارف به وسيله فرشتهاى به ايشان وحى شود و يا اينكه پيغمبرى آن را مستقيما از خدا بشنود، در هر دو صورت رسالت است. چيزى كه هست اطلاق رسالت بر كلام بدون واسطه خداوند به اعتبار معناى آن كلام است، چون كلام امرى است و معنايى كه شنونده از آن مىفهمد امرى ديگر.و مقصود از" كلام" كه در آيه است آن خطابهايى است كه خداوند بدون واسطه فرشته به موسى (ع) نموده، و به عبارت ديگر آن چيزى كه به وسيله آن مكنون غيب براى آن جناب كشف شده نه كلام معمولى دائر در ميان ما آدميان، چون آن كلامى كه در ميان ما معمول است عبارت از قرار و تعهدى است كه ما در بين خود جعل كردهايم، و بنا گذاشتهايم كه مثلا فلان صوت معين اختصاص به فلان معنا داشته باشد، و هر وقت آن صدا از گويندهاى سر زند ذهن شنونده فورا منتقل به آن معنا بشود، گوينده هم متعهد شده كه هر وقت بخواهد آن (1) جلد چهارم عربى ص 245 ط بيروت. و جلد چهارم فارسى ص 385 ط انتشارات اسلامى.