دلالت جمله:" الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً" بر اينكه انسان ناچار از تدين به دين است‏ - ترجمه تفسیر المیزان جلد 8

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 8

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به طور حقيقت خواهد بود نه عموم مجاز.

به هر حال، آيه شريفه اشعار دارد بر اينكه مكان اهل جنت بلندتر از مكان دوزخيان است. و اگر ابتدا از ميان همه نعمت‏ها آب را ذكر كرد و آن گاه بقيه نعمت‏ها را بر آن عطف نمود، از اين جهت است كه براى دوزخيان و مبتلايان به حرارت دوزخ آب از هر چيز ديگرى ضرورى‏تر است.

دلالت جمله:" الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً" بر اينكه انسان ناچار از تدين به دين است‏

" الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً ..."

" لهو" به معناى چيزى است كه انسان را از كار لازم و ضروريش باز بدارد. و" لعب" به معناى كارى است كه از روى خيال انجام شود، و هدف و نتيجه‏اش خيالى و خالى از حقيقت بوده باشد. و" غرور" به معناى اظهار خيرخواهى كسى است كه در دل بناى فريب و خدعه وى را داشته باشد، و" نسيان" به حسب اصل لغت به معناى فراموشى و در مقابل" ذكر" است، و ليكن در بسيارى از اوقات به طور استعاره بر ترك چيزى و بى‏اعتنايى به آن نيز اطلاق مى‏شود، هم چنان كه در آيه مورد بحث به همين معنا آمده. و" جحد" به معناى نفى و انكار است.

از اين آيه كه حال كفار را تفسير مى‏كند، سه قسم تفسير براى كفر استفاده مى‏شود:

يكى اينكه كفر عبارت است از اينكه انسان دين را وسيله سرگرمى و بازيچه قرار داده، مغرور حيات دنيا شود. دوم فراموش كردن روز لقاى خداوند. سوم انكار آيات خدا. و هر سه تفسير صحيح، و براى هر يك وجهى است.

جمله" الَّذِينَ اتَّخَذُوا دِينَهُمْ لَهْواً وَ لَعِباً" دلالت دارد بر اينكه انسان در هيچ حالى از احوال بى‏نياز از دين نيست، حتى آن كسى هم كه سرگرم لهو و لعب است و زندگى خود را مخصوص اينكار كرده به دين محتاج است، زيرا همانطورى كه در تفسير آيه" الَّذِينَ يَصُدُّونَ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ وَ يَبْغُونَها عِوَجاً ..." گفتيم: دين عبارت است از راهى كه انسان در زندگى دنيا چاره‏اى جز پيمودن آن راه ندارد، براى اينكه خداوند دين را بر طبق فطرت خود بشر تنظيم كرده، پس دين با انسانيت انسان بستگى دارد و او را به سعادت حقيقى زندگيش مى‏رساند، و با اين حال اگر آدمى از آن اعراض نمايد و بغير آن يعنى به چيزهايى كه انسان را جز به نتايج خيالى و لذايذ مادى و ناپايدار نمى‏رساند سرگرم شود، در حقيقت دين خود را بازيچه گرفته، و زندگى مادى دنيا و سراب لذايذ آن، او را گول زده است.

" فَالْيَوْمَ نَنْساهُمْ كَما نَسُوا لِقاءَ يَوْمِهِمْ هذا" همانطورى كه گفتيم" نسيان" در اين آيه به معناى فراموشى نيست، چون خداوند

/ 504