معناى" عرف" و" معروف" و" نزغ شيطان"
كلمه" عرف" به معناى آن سنن و سيرههاى جميل جارى در جامعه است كه عقلاى جامعه آنها را مىشناسند، به خلاف آن اعمال نادر و غير مرسومى كه عقل اجتماعى انكارش مىكند (كه اينگونه اعمال عرف" معروف" نبوده بلكه منكر است) و معلوم است كه امر به متابعت عرف، لازمهاش اين است كه خود امر كننده عامل به آن چيزى كه ديگران را امر به آن مىكند بوده باشد، و يكى از موارد عمل همين است كه تماسش با مردم و مردم را امر كردن طورى باشد كه منكر شمرده نشود، بلكه بنحو معروف و پسنديده مردم را امر كند، پس مقتضاى اينكه فرمود:" وَ أْمُرْ بِالْعُرْفِ" اين است كه اولا به تمامى معروفها و نيكىها امر بكند و در ثانى خود امر كردن هم بنحو معروف باشد نه بنحو منكر و ناپسند.جمله" وَ أَعْرِضْ عَنِ الْجاهِلِينَ" دستور ديگرى است در مراعات مداراى با مردم، و اين دستور بهترين و نزديكترين راه است براى خنثى كردن نتايج جهل مردم و تقليل فساد اعمالشان براى اينكه بكار نبستن اين دستور و تلافى كردن جهل مردم، بيشتر مردم را به جهل و ادامه كجى و گمراهى وا مىدارد." وَ إِمَّا يَنْزَغَنَّكَ مِنَ الشَّيْطانِ نَزْغٌ فَاسْتَعِذْ بِاللَّهِ إِنَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ" راغب در مفردات مىگويد:" نزغ" وارد شدن و مداخله در امرى براى خرابكارى و فاسد كردن آن است، و در آيه" مِنْ بَعْدِ أَنْ نَزَغَ الشَّيْطانُ بَيْنِي وَ بَيْنَ إِخْوَتِي بعد از آنكه شيطان ميان من و برادرانم را بهم زد" به اين معنا است «1».و بعضى ديگر گفتهاند: به معناى تكان دادن و از جاى كندن و وادار كردن است، و غالبا در حال غضب بكار مىرود، بعضى ديگر گفتهاند:" نزغ شيطان" به معناى كمترين وسوسه او است، و ليكن همه اين معانى نزديك به همند، البته نسبت به آيه مورد بحث معناى دوم نزديكتر است، چون با آيه قبلى هم كه دستور مىداد تا از جاهلان اعراض كند مناسبت دارد، زيرا تماس گرفتن جاهلان با آدمى و مشاهده جهالت ايشان خودش يك نوع مداخلهاى است از شيطان براى عصبانى كردن و آتش بجان كردن آدمى، آرى، برخورد زياد با جاهل،(1) مفردات راغب ص 488 ماده" نزغ"