اگر از بندگان او است منتهى به او مىشود مانند تكبر دوستان خدا بر دشمنان او كه آنهم در حقيقت افتخار كردن به بندگى خدا است. و ديگر تكبر ناپسند، و آن تكبرى است كه در مخلوقات وجود دارد كه شخص نفس خود را بزرگ تصور مىكند اما نه بر اساس حق.
و" صاغرين" جمع" صاغر" و به معناى خوار و ذليل است، و" صغار" در باب معانى نظير" صغر" در باب غير معانى است. و جمله" فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ" تاكيد است براى جمله" فَاهْبِطْ مِنْها"، براى اينكه" هبوط" همان خروج است، و تفاوتش با خروج تنها در اين است كه هبوط خروج از مقامى و نزول به درجه پايينتر است، و همين معنا خود دليل بر اين است كه مقصود از هبوط فرود آمدن از مكان بلند نيست، بلكه مراد فرود آمدن از مقام بلند است.
و اين مؤيد ادعاى ما است كه گفتيم ضمير در" منها" و" فيها" به" منزلت" بر مىگردد نه به آسمان و يا بهشت. و شايد كسانى هم كه گفتهاند مرجع ضمير، آسمان و يا بهشت است مقصود شان همان منزلت باشد. بنا بر اين، معناى آيه چنين مىشود كه خداى تعالى فرمود: به جرم اينكه هنگامى كه ترا امر كردم سجده نكردى بايد از مقامت فرود آيى، چون مقام تو مقام خضوع و فرمانبرى بود، و تو نمىبايستى در چنين مقامى تكبر كنى، پس برون شو كه تو از خوارشدگانى.
و تعبير به" صغار" با اينكه الفاظ ديگرى هم اين معنا را مىرسانيد براى مقابله با لفظ" تكبر" است.
" قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ" ابليس از خداى تعالى مهلت مىخواهد، و خداوند هم به وى مهلت مىدهد. خداوند در جاى ديگر نيز اين معنا را ذكر كرده و فرموده:" قالَ رَبِّ فَأَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ قالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ" «1» از اين آيه برمىآيد كه ابليس بطور مطلق از خدا مهلت خواسته، و ليكن خداوند او را تا زمانى معين مهلت داده است، و به زودى در تفسير سوره" حجر" در باره وقت نامبرده بحث خواهيم كرد- ان شاء اللَّه-.
پس اينكه در آيه مورد بحث فرمود:" تو از مهلت دادهشدگانى" در حقيقت مهلت وى را بطور اجمال ذكر كرده، و نيز از آن برمىآيد كه غير از ابليس مهلت دادهشدگان ديگرى نيز هستند.
(1) گفت: پروردگارا پس تا روزى كه خلايق مبعوث مىشوند مهلتم ده، خداى تعالى فرمود: بخاطر اين خواهشت، تو از مهلت دادهشدگان شدى تا روز معين و وقت معلوم. سوره حجر آيه 38 و سوره ص آيه 81