مخالفت از او سر بزند خداى تعالى به لفظ" هذه" اشاره به درخت مزبور كرد و فرمود:" وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ".
" قالا رَبَّنا ظَلَمْنا أَنْفُسَنا وَ إِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرِينَ" اين حرف از آدم و حوا نهايت تضرع و التماس آن دو را مىرساند، و لذا هيچ چيزى درخواست نكردند و تنها احتياجشان را به مغفرت و رحمت ذكر كرده و گفتند: اگر رحم نكنى بطور دائم و به تمام معنا زيانكار خواهيم شد.
" قالَ اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ ..."
اين خطاب هم خطاب به آدم و همسر او است و هم خطاب به ابليس است. و دشمنى بعضى از بنى نوع بشر با بعضى ديگر به خاطر اختلافى است كه در طبيعتهاى آنان است، و اين قضايى است از خداى تعالى، قضاى ديگرش هم اين است كه فرموده:" وَ لَكُمْ فِي الْأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِينٍ" يعنى تا چندى كه به زندگى دنيوى زنده هستيد جاىتان در زمين است. از ظاهر سياق بر مىآيد كه اين خطاب هم خطاب به هر سه است.
" قالَ فِيها تَحْيَوْنَ وَ فِيها تَمُوتُونَ وَ مِنْها تُخْرَجُونَ" اين نيز قضاى ديگرى است كه بشر را تا روز قيامت خاكنشين كرده. و بعيد نيست كه خطاب در اين جمله مختص به آدم و همسرش و فرزندانشان باشد، براى اينكه اگر اين خطاب شامل ابليس هم بود شايسته بود بدون اينكه با كلمه" قال" كلام را از هم جدا كند بفرمايد:" و فيها ..." و چون كلمه مزبور را فاصله قرار داده بعيد نيست كه خطاب مختص به آنها بوده باشد. ما تفصيل داستان بهشت آدم را در سوره" بقره" گذرانديم كسانى كه مىخواهند به تفصيل آن واقف شوند به آنجا رجوع كنند.
موضوع ابليس نزد ما امرى مبتذل و پيش پا افتاده شده كه اعتنايى به آن نداريم، جز اينكه روزى چند بار او را لعنت كرده و از شرش به خدا پناه مىبريم و بعضى افكار پريشان خود را به اين جهت كه از ناحيه او است تقبيح مىكنيم. و ليكن بايد دانست كه اين موضوع موضوعى است بسيار قابل تامل و شايان دقت و بحث، و متاسفانه تا كنون در صدد بر نيامدهايم كه ببينيم قرآن كريم در باره حقيقت اين موجود عجيب كه در عين اينكه از حواس ما غايب است و تصرفات عجيبى در عالم انسانيت دارد چه مىگويد، و چرا نبايد در صدد برآييم؟ چرا