ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 8 -صفحه : 504/ 413
نمايش فراداده

طى نمايد تا در اين عالم داراى معرفت به ربوبيت پروردگار شود بايد هيچ فردى از افراد انسان از اين قانون كلى مستثناء نباشد، و حال آنكه آدم و حوا استثناء شدند. اگر بگويى اين استثناء بخاطر فضيلتى بوده كه آن دو دارا بوده‏اند، مى‏گوييم در ميان ذريه آن دو افرادى به وجود آمده‏اند كه داراى فضائل بيشترى بودند، و اگر بگويى براى اين بوده كه خلقت آن دو در آن روز خلقتى تام و كامل و در حين موجود شدن توأم با معرفت به وجود آمدند و به همين جهت محتاج نبودند به اينكه به وجود ذرى احضار شوند، مى‏گوييم همه ذريات ايشان نيز در ظرف خاص به خود داراى خلقت تام و كامل بوده و هستند، ممكن بود خداوند همه افراد را در هنگام به وجود آمدن توأم با معرفت به وجود بياورد، چطور شد كه آن دو اينطور به وجود آمدند و ذريه‏شان محتاج شدند به اينكه قبل از عالم خلقت در عالم ذر موجود شده و داراى معرفت شوند؟.

اين جهات اشكالى بود كه بر مساله عالم ذر و وجود ذرى كه آقايان آن را از روايات فهميده‏اند وارد مى‏شود، و هيچ بحث علمى قادر بر حل آنها نيست و به هيچ وجه نمى‏توان آيه و روايات را بر آن حمل كرد، حتى بنا بر عادت قوم كه هميشه مدلول روايت را بر قرآن تحميل مى‏كنند و موافقت لفظ آيه را لازم نمى‏دانند، زيرا اين عادت هر چند صحيح نيست در جايى است كه روايت بر معناى قابل قبولى دلالت بكند و ليكن الفاظ آيه با آن معنا مساعد نباشد، و اما در معناى مورد بحث ما كه معناى محالى است ممكن نيست روايتى دلالت بر آن كند، هم چنان كه آيه شريفه دلالتى بر آن ندارد، همه اين حرفها در قبال نظريه دانشمندان غير حشويه و غير از برخى از محدثين است، و اما حشويه و برخى از محدثين كه حجيت عقل ضرورى را در قبال روايت باطل نموده و بهر روايت واحدى هر چند مخالف با برهان عقل باشد تمسك مى‏جويند، و با چنين روايات معارف يقينى را اثبات مى‏كنند ما با ايشان هيچ بحثى نداريم.

اين بود اعتراضاتى كه بر مثبتين عالم ذر وارد است.

سخن منكرين عالم ذر و بيان عدم سازگارى آن با سياق آيه شريفه‏

باقى ماند كلام در گفته‏هاى منكرين آن، كه گفته‏اند: آيه شريفه اشاره مى‏كند به وضع و حالتى كه انسان در اين زندگى دنيايى دارد، و آن عبارت از اين است كه خداى سبحان يك يك افراد انسان را از اصلاب و ارحام به سوى مرحله انفصال و جدايى از پدران بيرون آورده و در آنان معرفت به ربوبيت خود و احتياج به خود را تركيب كرده است، گوئيا بعد از آنكه متوجه‏شان كرد به اينكه مستغرق در احتياجند روى به ايشان كرده و مى‏فرمايد:" آيا من پروردگار شما نيستم؟" و ايشان هم بعد از شنيدن اين خطاب به زبان حال جواب داده‏اند به اينكه" بلى، تويى پروردگار ما و ما به اين معنا شهادت مى‏دهيم". خداى تعالى اين سؤال و جواب درونى را در درون دل فرد فرد انسانها جاى داد تا حجت را بر ايشان تمام كند و عذر