ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 8 -صفحه : 504/ 481
نمايش فراداده

بعضى از اوصاف قيامت به حقيقت آن اشاره شده است.

توضيحى در مورد اينكه قيامت را جز خدا كسى هويدا نمى‏كند و در مورد سنگين بودن قيامت در آسمانها و زمين‏

" يَسْئَلُونَكَ عَنِ السَّاعَةِ أَيَّانَ مُرْساها ... إِلَّا هُوَ ..."

" ساعة" در اينجا به معناى ساعت برانگيختن خلائق و بازگشت بسوى خدا و يك طرفى شدن و فيصل يافتن دادرسى عمومى است، بنا بر اين، الف و لام" الساعة" براى عهد است، و ليكن در عرف قرآن و همچنين در لسان شرع لفظ ساعت در معناى قيامت حقيقت شده.

" مرسى" اسم زمان و مكان و مصدر ميمى از" ارسيت الشي‏ء" است كه به معناى" اثبات كردم آن را" است، و معناى آيه اين است كه:" از تو مى‏پرسند وقوع و ثبوت قيامت چه وقت است"، و كلمه" يجليها" از" تجليه" و به معناى كشف و اظهار است، و وقتى گفته مى‏شود" جلاه فانجلى" معنايش اين است كه پرده از روى آن چيز برداشت و آن چيز هويدا گشت. پس جمله" لا يُجَلِّيها لِوَقْتِها إِلَّا هُوَ" معنايش اين است كه قيامت را هويدا نمى‏كند و پرده از روى آن و اينكه چه وقت واقع مى‏شود بر نمى‏دارد مگر خداى سبحان، و همين معنا دلالت مى‏كند بر اينكه ثبوت و وجود قيامت و علم به آن يكى است، يعنى وقوع و ثبوتش در كمون غيب نزد خدا محفوظ است، و هر وقت بخواهد پرده از آن برداشته و آن را ظاهر مى‏كند بدون اينكه غير او كسى به آن احاطه يافته و يا براى چيزى از اشياء ظاهر گردد. آرى، چگونه ممكن است چيزى به آن احاطه يابد و يا آن براى چيزى ظاهر گردد و حال آنكه ظهور و تحققش ملازم با فناى هر چيز است، و هيچ موجودى از موجودات نيست كه خودش ناظر و محيط به فناى خود بوده و يا فناى ذاتش برايش ظاهر گردد، علاوه بر اينكه اين علم و احاطه‏اى كه مى‏خواهد به قيامت تعلق بگيرد خود جزو نظام اين عالم است، و نظام سببى كه حاكم بر اين عالم است و در موقع وقوع قيامت بر هم خورده و به يك نظام ديگرى متبدل مى‏شود از همين جا ظاهر مى‏شود كه منظور از اينكه فرمود:" ثَقُلَتْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ"- و خدا داناتر است- اين است كه علم به قيامت در آسمانها و زمين سنگين است، و البته سنگينى علم به آن عين سنگينى وجود آن است، پس اين اختلافى كه كرده‏اند در اينكه آيا مقصود از" ثقل ساعت در آسمانها و زمين ثقل علم به آن است؟ يا ثقل صفت آن بر اهل آسمانها و زمين است، چون مشتمل بر شدائد عقبات و حساب و جزاء است؟ و يا ثقل وقوع آن بر ايشان است بخاطر اينكه وقوعش مستلزم در هم پيچيده شدن آسمان و فرو ريختن ستارگان و بر هم خوردن مهر و ماه و به راه افتادن كوه‏ها است؟ و يا منظور اين است كه آسمانها و زمين طاقت تحمل آن را ندارد چون بس عظيم و شديد است؟" اختلاف بى‏ثمرى است. براى اينكه ثقل قيامت منحصر در يك جهت و دو جهت نيست بلكه تمامى آنچه كه راجع به آن است از قبيل ثبوت آن و علم به آن و صفات آن بر آسمانها و زمين و غيره‏