صفحهى 242
گفت: از مشمولين اين آيه باقى نمانده مگر سه نفر. و از منافقين هم باقى نمانده مگر چهار نفر.
مردى اعرابى پرسيد شما اصحاب محمد (ص) خبرهايى به ما مىدهيد كه سر و ته آن را نمىدانيم، اگر از مشمولين اين آيه نمانده مگر سه نفر و از منافقين نمانده مگر چهار نفر پس اينها چه كسانى هستند كه خانههاى ما را مىشكافند و علفهاى ما را مىدزدند؟ گفت اينها تبهكاران هستند (نه آن كسانى كه آيه در حقشان نازل شده) آرى، از آن كسان نماندهاند مگر چهار نفر كه يكى از آنها پير مرد سالخوردهاى است كه اگر آب خنك هم بخورد ديگر سردى آب را تشخيص نمىدهد «1».
و در قرب الاسناد حميرى است كه مىگويد: عبد الحميد و عبد الصمد بن محمد هر دو از حنان بن سدير برايم نقل كردند كه گفت: من از امام صادق (ع) شنيدم كه مىفرمود: عدهاى از اهل بصره نزد من آمدند و از من حال طلحه و زبير را پرسيدند، گفتم: از پيشوايان كفر بودند، چون على (ع) در روز جنگ بصره بعد از آنكه صف آرايى كرد به ياران خود فرمود: بر اين مردم پيشدستى مكنيد، بگذاريد تا من ميان خودم و خدا و ميان ايشان قطع عذر كنم.
آن گاه برخاست و در برابر لشكر بصره فرياد زد: اى اهل بصره آيا از من جور و ستمى در قضاوت سراغ داريد؟ گفتند: نه. فرمود: آيا حيف و ميل در بيت المال و در نحوه تقسيم آن سراغ داريد؟ گفتند: نه. فرمود: آيا شيفتگى به دنيا از من ديدهايد كه مال دنيا را به خودم و خاندانم اختصاص داده و به شما نداده باشم، از اين جهت است كه از در ستيزه درآمده و بيعت مرا مىشكنيد؟ گفتند: نه. فرمود: آيا حدود خدا را در شما جارى نموده و در ديگران اجراء نكردهام؟ گفتند: نه. فرمود: پس چطور شده كه بيعت من شكسته مىشود و بيعت ديگران (كه همه آن عيبها را دارند) شكسته نمىشود؟ همانا من سر و ته اين كار را بررسى كردم و جز كفر و يا شمشير، چيز ديگرى نيافتم.
آن گاه متوجه اصحاب خود شد و فرمود: خداى تعالى در كتابش مىفرمايد:" وَ إِنْ نَكَثُوا أَيْمانَهُمْ مِنْ بَعْدِ عَهْدِهِمْ وَ طَعَنُوا فِي دِينِكُمْ فَقاتِلُوا أَئِمَّةَ الْكُفْرِ إِنَّهُمْ لا أَيْمانَ لَهُمْ لَعَلَّهُمْ يَنْتَهُونَ".
آن گاه امير المؤمنين (ع) فرمود: به خدايى كه دانه را مىشكافد، و خلائق را مىآفريند، و محمد (ص) را به نبوت برگزيد اين قوم مشمولين اين آيه هستند، و از آن روزى كه نازل شده تا كنون غير از اين مردم با هيچ قومى به عنوان مشمولين آن جنگ نشده است «2».
(1) الدر المنثور، ج 3، ص 214 (2) قرب الاسناد ص 46