ترجمه تفسیر المیزان

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

جلد 9 -صفحه : 565/ 247
نمايش فراداده

‌صفحه‌ى 247

زندگى خود را تدبير نموده و كار معاش خود را اصلاح مى‏كند كار امروزش را انجام داده و زمينه كار فردايش را فراهم مى‏سازد. و كارهايش كه يا بطور مستقيم تصرف در ماده و يا برگشتش به آن است در عين اينكه همه بستگى دارد به مقدار تسلطش بر عمل و احاطه‏اش به متعلقات آن از نظر دوام تسلط و قدرت يكسان نيستند، بعضى از كارهايش بستگى دارد به سلطنتى كه به مقدار زمان عمل دوام داشته باشد، مانند گرسنه‏اى كه به غذايى رسيده و آن را بخورد، كه خوردن آن جز به مقدار سلطنتى كه تا پايان عمل ادامه داشته باشد، احتياج ندارد، چون خوردن چنين كسى احتياج به تمهيد مقدمه ندارد.

و بعضى ديگر كه قسمت عمده اعمال انسانى است، بستگى دارد به داشتن قدرت و سلطنتى كه هم در موقع انجام آن و هم قبل از آن، و در بعضى حتى بعد از آن امتداد داشته باشد و آن اعمال اجتماعى اوست كه محتاج به تمهيد مقدمات و زمينه‏سازى قبلى است، پس نمى‏توان گفت تمامى كارهاى انسان تصادفى و اتفاقى است بلكه قسمت عمده آن وضعش طورى است كه قبل از رسيدن موقعش بايد زمينه‏اش را فراهم كرد.

يكى از مقدمات عمل، فراهم آوردن تمامى اسباب و منظم نمودن وسايل آن است، و يكى ديگر بر طرف كردن موانعى است كه ممكن است در حين عمل از انجام آن جلوگيرى كند، و خلاصه انسان موفق به اعمال حياتيش نمى‏شود مگر بعد از آنكه از فوت شدن وسايل و مزاحمت موانع در امان باشد.

تنبه و توجه به اين حقيقت است كه آدمى را وادار مى‏كند به اينكه خود را از ناحيه رقباى خود خاطر جمع نموده و اطمينان پيدا كند علاوه بر اينكه از اعمال حياتيش مانع نمى‏شود بلكه او را در آنچه محتاج به مساعدت و كمك است يارى مى‏كنند.

مثلا انسانى محتاج به لباس است و ناگزير است از يك ماده بسيط و ساده‏اى مانند پنبه و يا پشم براى خود لباس تهيه كند، ليكن اين عمل حياتى وقتى انجام مى‏شود كه ريسندگان و بافندگان و دوزندگان و كارگران كارخانه‏هايى كه ماشين ريسندگى و بافندگى و خياطى مى‏سازند همه به او مساعدت كنند، و او وقتى مى‏تواند به مقصود خود نايل شود كه از ناحيه ايشان اطمينان و ايمنى داشته باشد، و بداند كه او را تنها نمى‏گذارند. و همچنين كسى كه مى‏خواهد در سرزمينى و يا در خانه‏اى سكونت گزيند وقتى مى‏تواند به مقصود برسد كه مطمئن باشد ديگران ممانعتش نمى‏كنند، و علاوه، مى‏تواند در آن زمين و يا خانه به نحوى كه صلاحش باشد تصرف كند.

درك اين حقيقت است كه انسان را نيازمند و وادار مى‏كند به اينكه با رقيب‏هاى خود