صفحهى 266
مىشود كه نقاط مشرف بر خرابى خانه را اصلاح كرده باشد." تعمير" هم از همين ماده و بهمين معنا است، و همچنين" عمر"، چون عمر عبارتست از تعمير بدن بوسيله روح، و اگر هم زيارت خانه خدا را" عمره" مىگويند باز بخاطر همين است كه زيارت مردم مايه آبادانى بيت اللَّه الحرام است.
و كلمه" مسجد" اسم مكانى است كه سجده در آن انجام مىشود، مانند خانهاى كه بخاطر سجده براى خدا ساخته مىشود، و اگر اعضاء سجده را كه عبارتند از پيشانى و دو كف دست و دو سر زانو و نوك شست پاها، مسجد مىنامند براى اين است كه اينها نيز بنوعى با سجده ارتباط دارند.
جمله" ما كانَ لِلْمُشْرِكِينَ" حق و ملك را نفى مىكند، چون حرف لام براى افاده ملك و حق است، و كلمه" كان" كه گذشته را مىرساند افاده مىكند كه مشركين موجبات داشتن چنين حقى را از سابق واجد نبودند كه خانه خدا را تعمير و مرمت و يا زيارت كنند، هم چنان كه اين كلمه در آيه" ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَكُونَ لَهُ أَسْرى" «1» و آيه" وَ ما كانَ لِنَبِيٍّ أَنْ يَغُلَّ" «2» نيز همين معنا را افاده مىكند.
و مقصود از" عمارت" در جمله" أَنْ يَعْمُرُوا" اصلاح نواحى مشرف بخرابى، و مرمت آن است، نه آباد كردن آن با زيارت، چون اگر به اين معنا باشد بايد بگوئيم آيه منحصرا ناظر به مسجد الحرام است كه زيارت دارد، و ساير مساجد را شامل نمىشود، و حال آنكه منظور از آيه مطلق مساجد است، گو اينكه ساير مساجد هم با نماز خواندن در آنها رونقى بخود مىگيرند كه ممكن است اسم آن را عمارت و زيارت گذاشت، ليكن معهود از قرآن اين است كه اين عمل را دخول در مسجد مىخواند نه زيارت.
علاوه بر اينكه آيه بعدى كه مىفرمايد:" أَ جَعَلْتُمْ سِقايَةَ الْحاجِّ وَ عِمارَةَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ" گفتار ما را تا حدى تاييد مىكند كه منظور از عمارت، اصلاح نواحى مشرف بر خرابى است نه زيارت بيت اللَّه الحرام.
و مقصود از مساجد خدا هر چند مطلق بناهايى است كه براى عبادت خدا ساخته شده، و ليكن سياق آيه دلالت دارد بر اينكه مقصود از آن عمارت، خصوص مسجد الحرام است، مؤيد اين معنا قرائت كسى است كه جمله را:" ان يعمروا مسجد اللَّه"- به صيغه مفرد- خوانده
(1) سوره انفال آيه 67 (2) سوره آل عمران آيه 161