هيچ عمل لغو و بى فايدهاى در دين تشريع نشده و جواز هر عملى منوط به اينست كه خداوند به فاعلش حق داده باشد
و منظور از جمله اولى بيان بطلان اثر و برداشته شدن آن از اعمال آنان است، زيرا هر عملى را كه انسان انجام مىدهد بخاطر اثرى است كه از آن منظور دارد، و وقتى عمل حبط، و اثر از آن برداشته شود، قهرا مجوزى براى انجام آن نيست، اعمالى هم كه جنبه عبادت دارد از قبيل تعمير مساجد و امثال آن به منظور اثرى كه عبارت از سعادت و بهشت است انجام مىشود، و همين عمل وقتى حبط شود ديگر آن اثر را ندارد.و منظور از جمله دومى يعنى جمله" فِي النَّارِ هُمْ خالِدُونَ" بيان اين جهت است كه حالا كه به بهشت نمىروند كجا مىروند، و به معناى اين است كه فرموده باشد: اين طائفه از آنجايى كه اعمال عباديشان به بهشت راهبريشان نمىكند، بطور دائم در آتش خواهند بود، و چون اثر سعادت را ندارند در شقاوت ابدى بسر خواهند برد.و از اين آيه دو اصل لطيف از اصول تشريع استفاده مىشود، يكى اينكه بطور كلى عمل جايز (البته جواز بمعناى اعم، كه شامل واجبات و مستحبات و مباحات مىشود) آن (1) يعنى با حرف عطف (واو) آن را بما قبل خود متصل نكرد.