معناى" قلب" در قرآن كريم و توضيح در باره جمله:" أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ"
" وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ يَحُولُ بَيْنَ الْمَرْءِ وَ قَلْبِهِ وَ أَنَّهُ إِلَيْهِ تُحْشَرُونَ"" حيلولة" به معناى حائل شدن در وسط دو چيز است، و" قلب" عضوى است معروف، و ليكن بيشتر در قرآن كريم استعمال مىشود در آن چيزى كه آدمى بوسيله آن درك مىكند، و بوسيله آن احكام عواطف باطنيش را ظاهر و آشكار مىسازد مثلا حب و بغض، خوف و رجاء، آرزو و اضطراب درونى و امثال آن را از خود بروز مىدهد، پس قلب آن چيزى است كه حكم مىكند و دوست مىدارد و دشمن مىدارد و مىترسد و اميدوار مىشود و آرزو مىكند و خوشحال مىشود و اندوهناك مىگردد، وقتى معناى قلب اين باشد پس در حقيقت قلب همان جان آدمى است كه با قوا و عواطف باطنيهاى كه مجهز است به كارهاى حياتى خود مىپردازد.و انسان مانند ساير مخلوقات كه هر يك جزئى از عالم خلقت را تشكيل مىدهند مركب از اجزاى مختلف و مجهز به قوا و ابزارى است كه تابع وجود او است، و او آنها را مالك است، و در مقاصد وجود خود از همه آنها كار مىكشد، و اين اجزاء و قوا و ادوات همه با او مربوط و او حاكم بر همه آنها است، و آن اجزاء را با همه كثرتى كه دارند و آن قوا و ادوات را با همه تعددى كه دارا هستند يكى مىكند، البته يك واحد تامى كه در عين وحدتش هم كار مىكند، و هم ترك مىكند، هم حركت مىكند و هم از حركت مىايستد.چيزى كه هست از آنجايى كه خداى سبحان آفريننده اين انسان و پديد آورنده يك- يك اجزاء وجود و ابعاض قوا و ادوات او است، لذا خود او به يك يك اجزاء وجود وى و توابع اجزايش محيط است، و بطور حقيقت همه آنها را مالك است، و در آنها بهر صورت كه بخواهد تصرف مىكند، و از ملك خود و تصرفاتش هر مقدار كه بخواهد به خود انسان واگذار مىنمايد، و به او تمليك مىكند، پس خداى تعالى ميان انسان و جزء جزء وجودش و تمامى توابعش حائل است، بين او و قلبش، بين او و گوشش، بين او و چشمش، بين او و بدنش و بين او و جانش، و در آنها هم بنحو ايجاد تصرف مىكند، و هم بنحو مالك قرار دادن انسان، كه هر مقدار از آن را بهر نحوى كه بخواهد به سود انسان تمليك مىكند، و هر مقدار را كه نخواهد نمىكند.نظير انسان در اين مطلب ساير موجودات است، چون هيچ موجودى نيست مگر اينكه ذاتى دارد، و نيز توابع ذاتى، يعنى قوا و آثار و افعالى دارد، چيزى كه هست مالك حقيقى ذات آن و توابع ذاتش خدا است، خدا است كه آن ذات و آن توابع ذات را به آن موجود تمليك كرده، پس او ميان آن موجود و ميان ذاتش حائل است، ميان آن موجود و توابع ذاتش و قوا و آثار و افعالش حايل است.پس خداى سبحان حايل ميان آدمى و ميان قلب او است، و انسان هر چه را كه دارد و