پيروزى مسلمين در جنگ بدر مرهون عنايت الهى و امدادهاى غيبى بوده است (... وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ ...)
" فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى ..."دقت در اين آيه شكى باقى نمىگذارد در اينكه آيه شريفه اشاره به جنگ بدر مىكند، و جمله" ما رميت ..." هم اشاره به آن مشت ريگى است كه رسول خدا (ص) به طرف مشركين پاشيد، و منظور از" قتل" كشتار كفار بدست مسلمين در همان جنگ است، و ذيل آيه كه مىفرمايد:" وَ لِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلاءً حَسَناً" دلالت دارد كه سياق آيه سياق منتگذارى است، و خداى تعالى مىخواهد نصرت خود را بر مسلمين منت بگذارد، و به همين جهت نيز عين آن عملى را كه رسول خدا (ص) نفى كرده براى وى اثبات نموده و مىفرمايد:" تو نپاشيدى وقتى كه پاشيدى".از همه اين شواهد بدست مىآيد كه منظور از جمله" فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَ لكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَ ما رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَ لكِنَّ اللَّهَ رَمى" اين است كه عادى بودن داستان بدر را نفى نموده و انكار فرمايد، و بفرمايد: كه خيال نكنيد استيصال كفار و غلبه شما بر ايشان امرى عادى و طبيعى بود، چگونه ممكن است چنين باشد و حال آنكه عادتا و طبيعتا مردمى اندك و انگشت شمار و فاقد تجهيزات جنگى با يك يا دو راس اسب، و عدد مختصرى زره و شمشير نمىتوانند لشكرى مجهز به اسبان و اسلحه و مردان جنگى و آذوقه را تار و مار سازند چون عدد ايشان چند برابر است و نيروى ايشان قابل مقايسه با نيروى اين عده نيست، وسائل غلبه و پيروزى همه با آنها است، پس قهرا آنها بايد پيروز شوند.پس اين خداى سبحان بود كه بوسيله ملائكهاى كه نازل فرمود مؤمنين را استوار و كفار را مرعوب كرد، و با آن سنگريزهها كه رسول خدا (ص) به سمتشان پاشيد فراريشان داد، و مؤمنين را بر كشتن و اسير گرفتن آنان تمكن داده و بدين وسيله كيد ايشان را خنثى و سر و صدايشان را خفه كرد.پس جا دارد اين كشتن و بستن و اين سنگريزه پاشيدن و فرارى دادن همه به خداى سبحان نسبت داده شود نه به مؤمنين.پس اينكه در آيه همه اينها را از مؤمنين نفى نموده از باب ادعاى به عنايت است با