رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص) از مكه به مدينه و داستان غار و ... - ترجمه تفسیر المیزان جلد 9

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه تفسیر المیزان - جلد 9

سید محمدحسین طباطبایی؛ ترجمه: سید محمدباقر موسوی همدانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

‌صفحه‌ى 390

يارى رسول خدا (ص) دريغ نمود. آرى، همين منافقين بودند كه همواره امور را براى تو دگرگونه ساخته، نعل را وارونه مى‏زدند و مردم را به مخالفت تو دعوت و بر معصيت تخلف از امر جهاد تحريك نموده، يهوديان و مشركان را بر قتال با مسلمانان برمى‏انگيختند و در ميان مسلمين جاسوسى و خرابكاريهاى ديگر مى‏كردند تا آنكه حق- آن حق كه مى‏بايست پيروى شود- بيامد، و امر خدا و آنچه كه از دين مى‏خواست پيروز گشت و بر خواسته‏هاى شيطانى كافران غالب آمد با اينكه كفار از پيشرفت آن اكراه داشتند.

اين آيه شريفه به منزله استشهاد بر آيه قبلى است، و بر آن مطلبى كه در دو آيه قبل بود مثال مى‏آورد.

و اگر در اين آيه خطاب را متوجه شخص رسول خدا (ص) كرد با اينكه در آيه قبلى خطاب، عمومى بود، براى اين است كه در اين آيه مطلب يعنى وارونه كردن امور فقط عليه آن جناب بود، به اين معنى كه منافقين همه دشمنى‏هايشان با آن جناب بود، بخلاف آيه قبلى كه مضمونش عمومى است.

بحث روايتى

رواياتى در مورد كيفيت هجرت پيامبر (ص) از مكه به مدينه و داستان غار و ...

در الدر المنثور است كه ابن مردويه و ابو نعيم در كتاب دلائل از ابن عباس روايت كرده‏اند كه در تفسير آيه" إِلَّا تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ" گفته است: بعد از آنكه رسول خدا (ص) شبانه از خانه بيرون آمد و به غار ثور رسيد. ابن عباس مى‏گويد: ابو بكر وقتى ديد كه آن جناب از شهر بيرون مى‏رود بدنبالش به راه افتاد و صداى حركتش به گوش رسول خدا (ص) رسيد و آن حضرت ترسيد مبادا يكى از دشمنان باشد كه در جستجوى او است، وقتى ابو بكر اين معنا را احساس كرد شروع كرد به سرفه كردن. رسول خدا (ص) صداى او را شناخت و ايستاد تا او برسد، ابو بكر هم چنان بدنبال آن جناب بود تا به غار رسيدند.

صبحگاهان قريش به جستجوى آن حضرت برخاستند، و نزد مردى قيافه‏شناس از قبيله بنى مدلج فرستادند. او جاى پاى آن حضرت را از در منزلش گرفته هم چنان پيش رفت تا به غار رسيد. دم در غار درختى بود، مرد قيافه‏شناس در زير آن درخت ادرار كرد و پس از آن گفت:

مرد مورد نظر شما از اينجا تجاوز نكرده- ابن عباس مى‏گويد: در اين هنگام ابو بكر در اندوه شد، رسول خدا (ص) فرمود:" محزون مباش كه خدا با ماست".

/ 565